واقعأ صالحین چه کسانی هستند که خدایمهربان می فرماید ابراهیم در جهان آخرت از صالحین است. ابراهیمی که در منطق ؛ مخالف کافر را مبهوت می کند ؛ در شجاعت همه بتها را یک تنه می شکند ؛ قرآن او را حلیم معرفی می کند ؛ در صبر و توکل نمونه تاریخ است تا آنجا که وقتی درون آتش افکنده می شود دست رد بر سینه فرشته مأمور می زند ؛ در تسلیم کم نظیر خلقت است ؛ به حدی که ابتدا کودکش را در بیابانهای مکه تنها رها می کند ؛ خودش کارد بر حنجر عزیز ترین فرزندش می گذارد ؛ ولی این ابراهیم از خدا درخواست می کند (( ... الحقنی بالصالحین)) وخدای مهربان هم دعای او را مستجاب می کند و می فرماید ابراهیم در آخرت از صالحین است . چرا؟ چون وقتی که خدا به او فرمود : اَسلِم ؛ گفت (( اَسلَمتُ لِرَبِ العالَمین...))
از ادبیات مکتوب یهودیت بر می آید که درطول تاریخ این دین همیشه گونه ای از این اندیشه وجود داشته است که قوم اسرائیل (یهود) قوم برگزیده خداست و از جهاتی بر دیگر اقوام و ملل برتری دارد. اعتقاد براین بوده است که این اندیشه در اصلی ترین بخش متون مقدس یهودی یعنی کتاب تورات ریشهدارد.[1] و برخی از یهودیان بهنژادپرستی روی آورده این اعتقاد را به کتاب مقدس مستند ساختند. در این جا ریشه هایاین اندیشه را به اختصار بررسی می کنیم:
الف)قوم برگزیده عهد قدیم
در کتابتورات که در سنت یهودی به شخص حضرت موسی منسوب است فقراتی آمده است که جایگاه ویژهقوم اسرائیل را نشان می دهد. طبق سخن عهد قدیم برنامه خدا این بوده که از نسلابراهیم ـ علیه السلام ـ قومی به وجود آورد و به آن قوم جایگاهی ویژه دهد: «خداوندمی گوید به ذات خود قسم خورده ام که چون مرا ملاقات کردی و حتی یگانه پرست را از مندریغ نداشتی تو را چنان برکت دهم که نسل تو... موجب برکت همه قوم های جهان خواهدگشت.»[2]
ب) برداشت نژادپرستانه
در طول تاریخ یهودیت برداشت های متفاوتی از اندیشه قوم برگزیده صورت گرفته استافراطی ترین برداشت از این اندیشه، برداشت صهیونیست های یهودی است. مطابق اینبرداشت، قوم اسرائیل برتر و بالاتر از اقوام دیگر و در واقع از جنس دیگری است.[3]
منشاء نژادپرستی
درباره اصلو منشاء نژادپرستی نظریه های مختلفی ارائه شده که برخی از این قرار است.
1. نظریه مدافعان نژادپرستی؛ بی تردید کسانی که بنی اسرائیل را قوم برتر می دانندنظریه خود را به عهد قدیم و نیز کتاب تلمود[4]مستند می سازند گفته می شود در گذشته و از قرون وسطا ایننظریه پیروانی داشته است.
2. نظریه منشاء تلمودی؛ بنابراین نظریه منشاءنژادپرستی به تلمود و به ویژه تفسیری که از آن در قرون وسطا توسط افرادی چون موسیبن میمون (پزشک و فیلسوف یهودی 1135-1204م) شده است بر می گردد.[5]
دکتر اسرائیل شاهاک (استاد دانشگاه بحرانیبیت المقدس و رئیس جامعه حقوق بشر اسرائیل) مجموعه تلمود را در بردارنده مطالبینژادپرستانه می داند. این مجموعه که از اواسط قرندوم میلادی تا قرن ششم به رشتهتحریر در آمده است مبنای دیگری برای نژاد پرستی یهود و اسرائیل قرار گرفته است.[6]
نقد دیدگاه های برتری ونژادپرستی
1. بنا به آنچه گذشت عهد قدیم قوم اسرائیل را قوم برگزیده خدا میداند و از سوی دیگر در کشور اسرائیل قوانینی وضع و اجرا شده که حاکی از تبعیض نژادیاست برخی از نقادان جدید معترفند که مجموعه عهد قدیم در دوره پس از اسارت بابلی وتحت تأثیروضعیت اسف بار قوم نگاشته و به این دلیل در آن نگارش به اسرائیل و قومیهود توجهی ویژه شده است.[7]
ویهود آرمان های خود را در قالب تورات و دیگر بخش های عهد قدیم بیان کرده و در اینمیان دو امر را محور تایخ خود قرار داد: یکی قومی که مقدس است و قوم خاص و برگزیدهخداست! و دیگری سرزمینی که مقدس است و خدا آن را به این قوم برگزیده بخشیده است.[8]
2. در عصر جدید و در دیدگاهمدرنیست ها چه یهودی و چه غیریهودی پذیرش این که قومی در درگاه خداوند از جایگاهویژه ای برخوردار باشد بسیار مشکل است و عموماً این اندیشه را به طور کامل رد کردهاند.[9]
3. بر فرض تسالم و پذیرشوجود فقراتی به عنوان قوم برتر آن گونه که قرآن کریم نیز دست کم در مقطع زمانی خاصینیز به این برتری اشاره دارد (ر.ک: سوره مبارکه بقره: 47) آیا می توان به معناینژادپرستی و برترجویی تفسیر کرد قطعاً چنین اندیشه ای باطل است چرا که منظور قرآن وآیات تورات برتری آنها بر تمام جهانیان در تمام ادوار تاریخ نیست بلکه مقصود برتریآنها نسبت به افراد و محیط عصر خودشان است به دلیل این که قرآن درباره بنی اسرائیلمی فرماید: «ما این مستضعفان را و ارث مشرق و مغرب زمین کردیم.»[10] روشن است که بنی اسرائیل در آن زمان وارثتمام جهان شدند پس مقصود این است که وارث شرق و غرب منطقه خودشان گشتند و فضیلتآنها نسبت به افراد همان محیط است مضافاً بر این که برتری حتی در آن محیط هم مشروطبه شرائطی است که باید بدان عمل کرد تا به آن رسید.[11]
4. گذشته از آن چه ذکرش رفت نژادپرستی با دیانت یهودناسازگار است چنان که دکتر شاهاک می گوید: «باید یکی از این دو یا نژادپرستی و یادیانت یهودی را اختیار کرد.»[12]
و این در حالی است که یهود بجای دیانت بر نژادپرستی روی آورد و از اعمالنژادپرستانه دولت اسرائیل حمایت می کند.
حاصل سخن این که یهود برتری و نژادپرستی خود را می خواهند به کتاب مقدس و تلمود مستند سازند و این در حالی است کهکتاب مقدس و تلمود بعد از اسارت نوشته شده است و آرمان های خود را به رشته تحریر درآورده اند.
برای مطالعه بیشتر:
1. نژادپرستی دولت اسرائیل، دکتر اسرائیلشاهاک: ترجمه دکتر مجید شریف.
2. تاریخ یک ارتداد، پرفسور روژه گارودی، ترجمهمجید شریف.
خدای متعال می فرماید:
بطور مسلم دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنانرا یهود و مشرکان خواهی یافت.
سورةمبارکه مائده، / 82
[1] . ر.ک: هفت آسمان، فصلنامه تخصصیادیان و مذاهب، ش 22، تابستان 83، مقاله آقای عبدالرحیم سلیمانی، ص 113.
[2] . سفر پیدایش، 22 : 15-18.
[3] . هفت آسمان، ص 115.
[4] . تلمود به معنای آموزش به کتابی بسیار بزرگکه احادیث و احکام یهود را در بردارد اطلاق می شود.
[5] . هفت آسمان، ص 118-119.
[6] . هفت آسمان، 123.
[7] . همان مصدر.
[8] . همان، ص 118.
[9] . مصدر سابق، ص 118.
[10] . سوره مبارکه اعراف، 137.
[11] . ر.ک: تفسیر نمونه،آیت الله مکارم شیرازی،ج 1، ص 220-221.
[12] . هفتآسمان، 118 به نقل از نژادپرستی دولت اسرائیل.
سپاس و ستایش بیکران پروردگاری را سزاست که ایمان ِ به توحید را وسیله پاکی از شرک قرار داد و نماز را تشریع کرد تا جلوی تکبر را بگیرد و زکات را برای تهذیب نفش و توسعه رزق واجب نمود و روزه را برای اثبات اخلاص بندگان تشریع نمود . و اطاعت از اهل بیت را سبب نظم ملت و امامت را مانع پراکندگی امتها قرار داد و جهاد در راه دین را سبب عزت و بزرگی اسلام ناب محمدی (ص) گردانید و امر به معروف و نهی از منکر را به منظور صلاح عمومی واجب نمود و نیکی به والدین را مانع از غضب آنان قرار داد و برای تأخیر اجل و تکثیر نفوس صله رحم را دستور داد.
و حضرت محمد بن عبداله (ص) ؛ آخرین پیامبر خود را فرستاد تا دینش را بر مردم تمام نماید و غدیر را تدوین نمود تا دین مبینش به کمال مطلق خود برسد و دشمنان دینش مأیوش شوند و بالاترین نعمتش ارزانی امت آخرالزمان گردد و خودش نیز از این روندِ به وجود آمده خشنود شده و اعلام رضایت کند.
آری آنگاه که پیامبر خاتم رسالت عظمای خود را به طور کامل به پایان رساند و از راه و روش مشرکین و کفار و منافقین روی بر تافت و بر پشت خصم ضربه سنگین و سختی را وارد نمود و گلویشان را گرفت و با حکمت و اندرز همه آنان را به سوی خدا دعوت نمود و بتها را در هم شکست و تاریکیها را به نور ایمان در نوردید و حقیقت دین را آشکار نمود و زبان رهبر دین را گویا ساخت و شیاطین را خاموش نمود و پیروان نفاق را رسوا ساخت و علی علیه السلام را در وادی غدیر به دستور سریح خداوند بر بالای بلندای امامتِ امت منصوب نمود. ابتدا نَفَسِ راحتی کشید اما دیری نپائید که خشمهای فروخورده یهود از حنجره گروهی فریب خورد ه بیرون جهید و با یک دمکراسی غیر واقعی و تحریف شده و به دور از جایگاه الهی اجتهاد در برابر نص را در دستور کار خود قرار داد و به وقوع پیوست آنچه که نباید می شد . علی (ع) از گردونه حاکمیت خارج شد ؛ زهرای اطهر سیلی خورد ؛ محسن (ع) سقط شد ؛ بر گردن علی (ع) ریسمان انداخته شد و... این وضعیت حدود 25 سال ادامه یافت . تا اینکه دوباره مردم خود بر تحویل حاکمیت به علی (ع) اسرار ورزیدند و کاری را که باید 25 سال قبل انجام می شد ؛ انجام دادند
از آن روز به بعد دنیای اسلام ناب محمدی (ص) در آرزو و انتظار تشکیل حاکمیت دینیِ مبتنی بر آموزه های اسلام ناب محمدی (ص) روز گار گذراندند و این انتظار حدود 1385 سال به طول انجامید . در این انتظار امام حسن مجتبی با زهرِ ستم به شهادت رسید امام حسین (ع) سرِ مبارکش به عنوان هدیه به شام فرستاده شد بقیه امامان معصوم علیه السلام هم یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند . چون خدای مهربان اراده نموده است که زمینش خالی از حجت نباشد لذا آخرین ذخیره اش را خودش محافظت نمود و با پوشاندن زره غیبت او را از شر اشرار نجات داد .
از این پس باید بشریت برای حضور در جوار امام معصوم تضمین بزرگی بدهند تضمینی که بتواند آن ذخیره الهی را از گزند سفیانی ها و دجّالها حفظ کند. در این زمان باید مرجعیت تلاش نمایند تا زمینه های لازم را برای تشکیل حاکمیت دینی فراهم سازند در این راستا ابن قوله ویها؛ شیخ مفید ها ؛ شیخ طوسی ها ؛ شهید ثانی ها ؛ کاشف الغطا ها ؛ میرزای شیرازی ها ؛ حُرِ عامِلی ها ؛ بروجردیها و خوئیها استخوان خورد کردند واصل و ارکان دین را از انحراف و تحریفها نجات دادند و برای امروز بشریت حفظ کردند .
اما در سالهای نه چندان دور مردی از دیار ایران زمین به یکباره مأ موریت یافت مقدمات انقلابی را فراهم کند . انقلابی که از نظر مبدأ ؛ نگرش ؛ انگیزه ها ؛ هدف و نوع وقوع منحصر به فرد بود . از نظر بقاء ، ادامه و عدم انحراف نیز در میان تمام انقلاب های جهان بی نظیر است . اهمیت و ویژگیهای این انقلاب آن گاه معلوم می شود که تمام انقلاب های مهم جهان را مورد بررسی و مقایسه قرار دهیم. انقلابهایی که بدون استثناء بعد از مدتی به سقوط یا انحراف و وابستگی کشیده شده اند و این در حالی است که امروز در آستانه سی و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ، جهان شاهد است که این انقلاب علی رغم گسترده ترین توطئه های دشمنان اسلام ، بیش از پیش با حفظ ارزش های اساسی و معیارهای خود پایه های اصولی خود را تحکیم بخشیده است . و در پرتو همین ویژگی های انحصاری است که این انقلاب در سطح جهان جاذبه و دافعه ی خاص به خود را همچنان حفظ نموده و در حالی که دشمنان و تمام کسانی که از آغاز با این انقلاب و اسلام در تضاد بودند ، بر ادامه ی خصومتشان پافشاری می کنند باز تمام مستضعفان و ملتهای در بند و به خصوص مسلمانان در سراسر جهان بیش از پیش به این انقلاب دل بسته و به جمهوری اسلامی ایران به عنوان کانون اصلی و دژ استوار آزادی و مبارزه با شرق و غرب جهانخوار چشم امید دوخته اند .
آنچه در این شرایط حساس و بحرانی لازم است توجه به عوامل بازدارنده و موانعی است که ممکن است به صورت یک خطر سدِ راه انقلاب و پویایی آن شود. مسلما تنها خطری که می تواند انقلاب را تهدید کند قبل از آنکه در خارج باشد در داخل ایران است و پیش از آنکه از سوی ضد انقلاب باشد از درون طرفداران انقلاب است و این خطر نه از ناحیه ی مردم عادی است که در کارگاه ها و مزارع کار می کنند ، بلکه از سوی افرادی است که بار سنگین مسئولیت انقلاب و ادامه و اداره ی کشور اسلامی را بر دوش گرفته اند.
اینان اگر در صحنه ی جهاد اکبر پیروز شوند و با ایمان و خلوص و تدبیر و تدبر بار سنگین مسئولیتی که در پست و مقام بر دوش گرفته اند ، احساس کنند و با حفظ وحدت و هماهنگی و با بصیرت و برنامه ریزی دقیق به نحو احسن از عهده ی انجام مسئولیت خویش برآیند بی گمان نقش اول را در رساندن کشتی انقلاب به ساحل آرمان های بلند آن خواهند داشت و اگر خدای ناخواسته تحت تاثیر هواهای نفسانی و دستورات شیطانی ، به صورت تدریجی از یاد خدا و خون پاک هزاران شهید غاقل شوند و در سرازیری حب دنیا و آلودگی به رفاهیات و تشریفاتِ کاخ نشینی و گرایش به خط بازی گروه گرایی و کارشکنی برای یکدیگر و ایجاد صف بندی ها و .. قرار گیرند و اگر نیرو و امکاناتی که انقلاب در اختیار آن ها قرار داده با تمام وجود و صد در صد در خدمت به اسلام و مسلمین قرار ندهند و تمام و حتی بخشی از آن را صرف منافع شخصی و مصالح گروهی و خنثی کردن یکدیگر نمایند . این امور و امثال آن می تواند بالاترین ضربه را به انقلاب وارد آورده و آن را در نیمه ی راه زمین گیر کنند. و در این صورت است که خداوند سبحان اخطار می فرماید که " فَتَرَبصوُا حَتی یَاتِی الله لا یَهدِی القَومَ الفاسِقین "
در نظامی که ملاک حاکمیت فقط بر اساس ارزش های الهی استوار است تما م مسئولین و دست اندر کاران باید بیشترین توجه را به حفظ ، و تحکیم و توسعه ی این ارزش ها در خود و دیگران مبذول دارند و نگذارند در گوشه و کنار افرادی پیدا شوند که با اعمال و رفتار خویش به نام اسلام و نظام اسلامی موجب دلسردی و نارضایتی مردم شوند.
دهه فجر دهه پیروزی خون بر شمشیر مبارک باد
دهه فجر دهه جاودان و فراموش نشدنی در تاریخ اسلام و ایران ، دهه تجلی حکومت الله در این خطه ی شهید پرور . ایامی که درخت خونبار انقلاب اسلامی بارور گردیده و به ثمر نشست.
22 بهمن روزی است که برنده ترین صلاح معنوی ، پیروزی آفرید و دشمنان داخلی و خارجی را به شکست وا داشت . روزی که کلمه ی توحید در وحدت کلمه به وجود آمد.روزی که در نتیجه ی اعتصام به حبل الله کفار از ضربه زدن به اسلام مایوس و نومید شدند و خداوند نصرت خود را به این ملت شاکر و نستوه ارزانی داشت.
22 بهمن روزی است که ثابت شد رگبار "الله اکبر" از رگبار مسلسل ها قوی تر و نیرومند تر است و همین الله اکبر است که با طنین انداختن در فضا ، رعب و وحشت در قلب دشمن می افکند و سلاحش را بی اثر و در نتیجه مکرش را باطل و آن را خرد و نابود می سازد.روزی است که استعمار دستش از ایران قطع می گردد.
22 بهمن روزی است که ایمان بر کفر و حق بر باطل و عدالت بر ظلم چیره می گردد.روزی است که خداوند بر بندگان مومن و مسلمانش وظیفه ای سنگین اعطا نموده است.
22 بهمن یوم الله است روزی است که مردم زنجیر اسارت را از گردن برداشته و لباس آزادی پوشیدند.
22 بهمن به دنیا آموخت که انقلاب اسلامی ایران هرگز فرموله نمی شود و در کامپیوتر نمی گنجد.به دنیا اموخت که انقلاب اسلامی را با تحلیل های مادی و کامپوتری نمی توان شناخت ، زیرا دست قدرت خدا و نیروی معنوی آن را راهنمایی می کند.
22 بهمن به استکبار جهانی آموخت که این انقلاب و مسلمانان دارای یک نیروی نامرئی هستند که نه تنها با وسائل و ابزار مادی شناخته نمی شوند ، بلکه با شناخت ظاهری اسلام و تشیع از راه اسلام شناسان در خدمت شیطان بزرگ هر چند با کوشش ها و تلاش های مداوم همراه باشد باز هم بی نتیجه است و سودی برایش ندارد.
زیرا این انقلاب و امتش دارای یک ویژگی های مخصوصی هستند که آموختنی نیست و در اینجا تخصص ها و دانشگاهها و آموزش های دانشگاهی لنگ است و این نیرو را نمی توان کامپیوتریزه کرد. زیرا این انقلاب را مردم شهید پرور و مبارز و خستگی نا پذیر و ولایت مدار برای همیشه بیمه کرده اند که اما م راحل در این خصوص فرمودند :" انقلاب اسلامی ایران یک موجودی الهی است و هرگز شکست نمی خورد ".
22 بهمن به دنیا آموخت که ای مستکبران شرق و غرب به هوش باشید که ایران دیگر جای تاخت و تاز شما نیست و مردم ایران این اجازه را به هیچ اجنبی نمی دهند.
22 بهمن به ما آموخت که در برای مبارزه ی با دشمنان اسلام فقط باید تکیه بر خدا داشت ، گرچه دست از سلاح تهی باشد؛ گرچه در محاصره اقتصادی باشیم ؛ گرچه برای حتی نان شب هم محتاج باشیم در این صورت تلاش دنیا ی کفر هر چند به سلاح های مدرن مجهز باشد در برابر نیروی هماهنگ مردمی که با سلاح ایمان مبارزه می کنند بی اثر و خنثی است.
22 بهمن به ما آموخت که چگونه در محیط زندگی با افراد جامعه برخورد نمائیم.به ما آموخت که چگونه در محیط کار و در پست و مسئولیت با مردم برخورد نمائیم.به ما آموخت که در راه رسیدن به هدف مقدس که همانا برقراری عدالت در جامعه می باشد باید دست متجاوز را قطع نمود و خائن را خفه کرد و دزد را دست برید و زناکار را باید تازیانه زد.
22 بهمن یا آور خاطره های خونینی است که در عین تلخی شیرین است.
22 بهمن یاآور فداکاری ها،ایثارگریها و گذشت های پیروزی آفرینی است که هرگز از ذهن ها بیرون نمی روند و به فراموشی سپرده نمی شود.
22 بهمن یادآور روزی است که در این روز رژیم ستم شاهی و دیکتاتوری برای همیشه به زباله دانی تاریخ فرستاده شد و حکومت به دست فرزندان امیرالمومنین (ع)افتاد.
22بهمن یادآور روزی است که مردم با سلاح الله اکبر حکومت را از دست غاصبان پس گرفتند.
اگر22 بهمن و آن همه فداکاریها و شهادت ها و شهامت ها و از خود گذشتگی ها را به یاد آوریم دیگر جایی ندارد که خودخواهی و خود محوری و فرصت طلبی را گسترش دهیم .
اگر 22 بهمن و آن همه مشکلات را به یاد بیاوریم دیگر معنا ندارد که در ادارات و موسسه ها دوباره نظام کاغذی بازی و بروکراسی را ترویج نمائیم.
اگر 22 بهمن و آن همه خون های پاک را به یاد بیاوریم هرگز مسائل تفرقه انگیز و تشتت آور را مطرح نمی کنیم.
اگر 22 بهمن را به یاد آوریم که همه در یک سنگرِ بزرگ و زیر پرچم لا اله الا الله و به رهبری امام امت به مبارزه با استکبار و طاغوت ستمگر می پرداختیم و همه جای ایران جوش و خروش اسلامی بود و در همه جا نغمه های توحیدی طنین افکن بود دیگر امروز به کسی اجازه نمی دادیم که نغمه های شومِ تفرقه و فتنه و خیانت و خباثت و اختلاس و فساد و بی دینی و توطئه افکنی و حرمت شکنی را در سرزمین عرفانی ملکوتیان در بوق وکرنا نماید .