حسد چون کم بود ، تن درست و بى غم بود . [نهج البلاغه]
مدینه العلم(سیاسی . اعتقادی . فرهنگی )
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» درس سوم: مولّفه های حکومت

یکی از مباحث مهم در هر حکومتی مؤلفه ها یا ارکان تشکیل دهندة آن است. به این معنا که حکومت از عناصر مهم و قابل توجهی تشکیل شده است که بدون آنها وجودش میسر نخواهد بود. در این درس به مهم ترین آنها اشاره می شود.

1. حاکم :حاکم از ارکان مهم حکومت به حساب می آید و در جوامع بش ری داراى سهمى محورى و حیاتى است. در طول تا ریخ، ضعف هیچ یک از نیازمند ى ها ى اجتماعى بشر به اندازة ضعف حاکم اثر زیانبار نداشته است. رویداده ای بزرگ سیاسی و حوادث تلخ و شیرین زندگانى بش ر از موضو ع رهبر ى سرچشمه مى گیرند. بدین سبب ، مى توان گفت که حاکم همزا د زندگى اجتماعى انسا ن است. نیازمندى به رهبرى یک پدیدة فطرى است و از سرشت انسا ن نشئت مى گیرد، و آن عبارت است از « قدرت عالى و داراى صلاحیت براى اتخاذ تصمیم نهایى و قدرتى که در رأس همة نهادها قرارگرفته و هیچ قدرتى فوق آن نیست » :

بر این اساس، د ر هر حکومتی به حاکم نیاز است تا با تحت پوش ش قرا ر دادن قوای مستقر در آن حکومت جامعه را به سوی اهداف از پیش تعیین شد ه هدایت نماید. حاکم حق صدور امر و نهى دارد و تابع هیچ قدرت دیگرى که به آن دستور بدهد یا جاى آن تصمیم بگیرد نیست.

حاکم یا رهبر در نوع خود می تواند فردی مستبد و خودکامه باشد که از طریق وراثت، کودتا و غیره قدرت می یابد. در این صورت ، نظا م استبدا دی و دیکتاتوری رقم خواهد خورد، یا حاکمی باشد که با رأی و انتخا ب مرد م به حکومت رسیده باشد اما گرایش الهی و دینی نداشته باشد که چنین نگرشی معمولاً در نظام های لیبرال دموکراسی مرسوم است. اما نوع دیگرش حاکم اسلامی است که منصوب از سوی خداوند است.

مشروعیت حاکم اسلا می الهی است؛ اسلا م حق حاکمیت را از آ نِ خداوند مى داند که به هیچ کس تفویض (واگذارد ه) نمى شود ؛ البته، در سایه سار حکومت خداوند، پا ک ترین و باصلاحیت ترین انسان ها همانند پیامبر ، اما م و ولى فقیه موظف اند رهبری و امامت جامعه بشری ر ا به عهده گیرند و ارادة خداوند راکه از طریق وحى ابلاغ مى شود اجرا نمایند. در اسلام، حاکم و رهبرى براى استمرار امامت خو د که متضمن اجرا ى دقیق احکام الهى است اختیارات ویژ هاى دارد، اختیاراتی که ناقض اصو ل احکام الهى نیست. اما در لیبرال دموکراسی ادعا بر این است که منشأ حاکمیتمربوط به درون جامعه و متعلق به عمو م مرد م است. باورمندان به چنین اندیشه ای ارادة ملت را بالاترین قدر ت مى دانند و سرنوشت جامعه را به احزاب سیاسى مى سپارند که هریک به و سیلة قطب ها ى قدر ت و ثرو ت به وجود آمد ه اند و، د ر نهایت، به طو ر مستمر افکار عمومى را در جهت دلخوا ه خود شکل مى دهند. بی شک، این نوع نگرش با اندیشة اسلامی سازگار نیست. حاکم سیاسی که از ارکان اصلی هر جامعة مد نی است در تحولات و دگرگونی های آن نقش اساسی ایفا می نماید.  امام علی(ع) با تأکید بر اهمیت و  ضرورت وجود حاکم در جامعه به بیان تأ ثیرات اجتما عی آن و کارکردها، شرایط، ویژگی ها و نوع روابط حاکم با گروه های گوناگون جامعه می پردازد. از دیدگاه نهج البلاغه، حکّام و جوامع به د لیل موقعیت و نقش ویژ ه ای که دارند خصوصیتی نما دین پیدا کرد ه، الگویی بر ای حرکت مردم می شوند. البته، الگوگیری مردم از حکام تنها به د لیل ویژگی نما دین آنها نیست بلکه همچنین ناشی از خصلت فایده گرایی عموم آدمیان است که به دنبال جلب منافع خود حرکت اجتماعی دارند و موضعگیری هایشان را تنظیم می نمایند؛ قهراً مردم آنجا می روند که قدرت تصمیم گیری و تأثیرگذاری متمرکز داشته باشد.

در عین حال امام(ع) به ارزش و اهمیت حاکم در جامعه اشاره کرده، می فرماید:

 بدان که فاضلترین بندگان خدا ا ما می است دادگر، هدایت شده و راهبر. او که سنّت شناخته شده را به پا می دارد و بدعتی ناشناخته ر ا می میراند... و بدترین مردم نزد خدا اما می است ستمگر که خود گمراه است وموجب گمرا هی دیگران، او که سنّت پذیرفته شده را بمی راند و بدعت واگذارده را زنده گرداند. « خطبه 169»

2. قانون :

واژة ،« قانون » در لغت، به معناى وسیله اى است براى تنظیم سطور و خطوط و،  در اصطلاح، حقوقدانان و سیاستمداران عبارت است از: اصلى ُ کلّى که به عنوان تنظیم کنندة روابط اجتماعى از طرف هیئت حاکمه و افراد یک جامعه پذیرفته شده باشد و ضمان اجرایى نیز براى آن وجود داشته باشد. بنابر این تعریف، ویژگى هاى بایستة هر مادّة قانونى عبارت است از اینکه

- داراى عمومیت باشد؛

- در جهت تنظیم روابط اجتماعى باشد؛

- داراى ضمانت اجرایى باشد.

مقام معظم رهبری در اهمیت قانون می فرماید:

اگر چیزى بر طبق قانون تحقق پیدا کرد، عدالت است و خلاف عدالت آن است که برخلاف قانون انجام بشود. 20/06/68

با وجود قانون است که جامعه شکل می گیرد و روابط اجتما عی مردم نسبت به هم دیگر برقرار می شود. خواسته ها و تمایلات فطرى و فردى، از یک سو، و ضرورت زندگى اجتماعى و تمدّن پذیرى، ا ز سوى دیگر، عامل پدیدا ر شدن اختلاف در میان آدمیان مى گردد و، سرانجام، انحطاط و سقوط جامعه و تمدّن را در پى مى آورد. ازاین رو، بشر از دیرزمان براى پیشگیرى از اختلاف ها و تنش ها در پىِ یافتن بایدها و نبایدهاى ثابت و عادلانه اى بوده است که روابط

اجتماعى خود را بر اساس آن تنظیم کند. « قانو ن » این بایده  و نبایدها را مشخص می کند.

3. مردم:

یکی از مؤلفه ها و ارکان مهم حکومت را مردم تشکیل می دهند. مردم با حضور در صحنه های متعدد تکیه گاه و پشتیبان حکومت به حساب می آیند؛ بدون حضور مردم تشکیل حکومت یا استمرار آن ممکن نخواهد بو د. دربا رة نقش مرد م درحکومت و تعیین سرنوشت خود و جامعه دو دیدگاه عمده وجود دارد:

الف. منشأ حاکمیت تنها خداوند سبحان است و مردم هیچ نقشى در حکومت و تعیین سرنوشت جامعه ندارند، نه در مشروعیت و نه در مقبولیت نظام؛

ب. منشأ حاکمیت فقط مردم هستند، مشروط بر آنکه کارگزارا ن منتخب مردم و احکام و قوانین جامعه بر اساس قانونى باشد که خداوند ناز ل کرده است.

اما با تحلیل و دقت بیشتری می توان دریافت که هیچیک از این دو دیدگاه به تنهایى روشنگر تمام حقیقت نیستند و هر کدا م بخشى از حقیقت را بیا ن مى دارند. در واقع، دیدگاه دوم مى تواند در راستاى دیدگاه اول مطرح و در آن مندر ج گردد. توضیح آنکه، هر چند حکومت اسلامى یک حکومت صد در صد مکتبى و الهى است و ضوابط مکتب در تما م زوایا ى آن حاکم است، در عین حال، نباید چنین نظامی را غیرمردمى پنداشت و مشارکت مرد م را در آن نادیده انگاشت، زیر ا این نظام کاملا مردم سالا ر است و نه تنها آراى مردم بلکه دلهاى آنان را نیز در قبضه و اختیار خو د دارد و موفقیت دولت و جامعة اسلامى نیز تابع مشارکت و همدلى مردم است. حال، با توجه به اینکه باید همة ارکان حکومت اسلامى مستند به اذن الهى باشند، نقش مردم در این نوع از حکومت چیست؟

واقعیت این است که آنچه در نظریة مردم سالار ى دینى یا ولایت فقیه مطرح است و آن را از حکومت هاى لیبرال دموکراسى غرب متمایز مى کندتوجه به جایگاه مردم در نظام سیاسی اسلام است؛ ملا ک مشروعیت و قانونى بودن حکومت از نظر اسلام رأى مردم نیست اما عد م دخالت رأى مرد م درمشروعیت حکومت به معناى بى اعتنایى به رأى و مشارکت مردم هم نیست. از نظر اسلام، حاکم، افزون بر اینکه باید اذن خداوند را داشته باشد ، باید مور د انتخاب و گزینش یا، دستکم ، پذیرش آنان باشد تا با قانون عدم تسلط کسى بر مال و جان افراد سازگار باشد.  

حکومت هاى مردم سالار غربى، برخلاف حکومت مرد م سالار ى دینى ، مشروعیت حکومت را بر خواست مردم بنا می نهند. بنا بر یک نظر، مشروعیت حکومت ناشى از قرارداد اجتماعى است، بدین معنا که بین شهروندان و دولت قراردادی منعقد شده که بر اسا س آن قرارداد شهروندا ن خود را ملزم به پیرو ى از دستورهاى حکومت مى دانند. در مقابل، حکومت متعهد به ایجاد نظم ،امنیت و رفاه شهروندان است، یعنى انسان بر سرنوشت خو د حاکم است و مى تواند براى رفتار خود مقررات و قوانینى را جعل کند و آزادی ها ى خو د را محدود سازد و حکومت نیز آن را اجرا نماید.  

در اینکه طرفین این قراردا د خو د مرد م هستند یا اینکه در یک طر ف شهروندان و در طرف دیگر حکومت است، دیدگاه هاى متفاوتى اظها ر شده است؛ از نظر ژان ژاک روسو - که یکى از پایه گذاران نظریة قراردا د اجتماعى است - مبناى مشروعیت حکومت ارا دة عمومى است. اگر همه یا اکثریت مردم خواهان حاکمیت کسانى باشند، حکومت آنا ن مشرو ع خواهد بو د. بعضى دیگر، مشروعیت حکومت و قوانین را « رضایت مردم » مى دانند، یعنىاگر اکثریت افراد جامعه به حکومتى راضى بودند ، اطاعت از دستورها ى حکومت بر آنان الزامى است. رضایت مردم سبب مى شود که آنا ن خو د را به الزام سیاسى وارد کرده، حکومت حق دستور دادن پیدا کند.

مردم به دو صورت می توانند در حکومت نقش آفرینی کنند

الف: نقش مردم در تشکیل حکومت:

تردیدی نیست که مردم در تشکیل و پیدایش حکومت نقش اساسی و جدیدارند. اگر مردم نخواهند یا ز مینة پذیرش حکومت را فراهم نسازند، حکومت تشکیل نخواهد شد. همین امر موجب شد که امام علی (ع) بیست و پنج سال با استخوان در گلو و خار در چشم صبر کند. آن حضرت در این رابطه چنین می فرماید:

بارخدایا! من بر [انتقام ا ز] قریش و کسانی که آنان را یارى کردند از توکمک مى طلبم، زیرا آنها خویشى و ا ّ تصال مرا [با حضرت رسو ل] قطع کردند [و خلافتى را که براى من تعیین فرموده بود غصب نمودند] و ظرف [مقام و منزلت و آبروى حرمت] مرا ریختند، و براى ز د و خورد با من براى حقّى که از دیگرى به آن سزاوارتر بودم گرد آمدند و گفتند: آگاه باش که حق آن است که آن را بگیرى و حق آن است که آن را از تو بازگیرند [حق راگرفتن و از دست دادن تو یکسان است. پس، اگر والى گردى، ولایتت حقاست، و اگر غیر تو والى گردد، او حق است] پس با غصه و رنج شکیبایی کن یا با تأسف و اندوه بمیر [در صورتی که از غصب خلافت راضى نباشى چاره اى ندارى مگر شکیبا بودن یا مردن]. پس، در آن هنگام، دیدم مرا یار و دفا ع کننده و یاورى نیست مگر اهل بیتم که دریغ داشتم از اینکه مرگ ایشان را دریابد [به زد و خورد راضى نشدم که اهل بیتم تباه نشوند]. پس،چشمِ خاشاک رفته را بر هم نهادم و با استخوا ن در گلو آب دهن فروبردم و براى فرونشاندن خشم صبر کردم به چیزى که از حنظل (گیاهى است بسیار تلخ) تلخ تر و براى دل از کاردهاى بزرگ دردناک تر بود «نهج البلاغه ص 679»

امام حسن (ع) نیز به دلیل حمایت نکردن مردم از ایشان و خیانت و دنیا طلبی یاران ناچار به صلح با معا ویه شد. پس از ایشان نه تنها هیچ یک از امامان معصوم (ع) موفق به تشکیل حکومت نشدند بلکه یک به یک مظلومانه به شهادت رسیدند، چراکه مردم مسئولیت و تکلیف خود را انجام ندادند. سیرة پیامبر اسلا م و ائمه مصو مین (ع) نشان می دهد که هرگاه مردم به سمت آنها می آمدند، آنان نیز خود را مکلف به تشکیل حکومت می دانستند،  

چنانکه امام علی (ع) می فرماید:به خدایى که دانه ر ا شکافت و جان را آفرید سوگند، که اگر دعوت و حضور این انبوه بیعت کنندگان نبود و اگر آمادگى یاران حجت را بر من تمام نمى نمود و اگر خدا از دانشمندان و اصلاح گران و روشنفکران پیمان نگرفته بود تا ستمکارانِ شکمباره را برنتابند و به یارى و نجات ستمدیدگان و گرسنگا ن بشتابند، بى گمان، همچنان رشتة کار را وامى نهادم و پایانش را بسان آغازش مى انگاشتم « ترجمه دشتی ص 48»

عملکرد امام علی مبتنی بر دستور پیامبر  بود که به ایشان فرمود:

یا علی! و لایت امت من بر عهدة توست. اگر در کمال عا فیت و رضایت به حکومت تو تن دادند، رشتة حکومت را به دست گیر اما اگر دربا رة تو اتفاق نظر نداشتند و راه اختلاف را پیش گرفتند، کار آنان را به خودشان واگذار. « مستدرک ج 11»

بنا بر آنچه بیان گردید، مردم در پدیدآمدن حکومت نقش اصلی دارند تا مردم نخواهند و از خود هزینه نکنند حکومتی شکل نخواهد گرفت.

ب: نقش مردم در استمرار حکومت.

پس از آنکه حکومت تشکیل شد، ادامه و استمرار آن نیز به حضور و حمایت مردم بستگی دارد. این حضور خود را در چند عرصه نشان می دهد:

1. در عرصه دستیابی به اهداف و پیاده کردن راهبردها و برنامه های عملیاتی

هر حکومتی بر ای برقرا ری نظم خا صی بر روابط میان افراد ایجاد می شود. این نظم مبتنی بر ایدئولوژی بنیادین و اهداف کلا نی که بر ای جامعه در نظر گرفته می شود تعریف شده است. این اهداف نیز بر اساس همان ایدئولوژی بنیادین و با توجه به مقتضیات هر جامعه تبیین و مشخص می شوند. به همین د لیل، نظام های سیاسی بر ای دستیابی به آنها نا چارند راهبردها و برنامه های عملیاتی را تهیه و تنظیم کنند، تا، از یک سو، نظم مورد نظر را در جامعه پیاده کنند و، از سوی دیگر، امکان دستیابی به اهداف نظام سیاسی را فراهم آورند. موفقیت این برنامه ها وابسته به برقراری نظم مورد نظر و اجر ای آن برنامه ها به وسیلة مردم و تبعیت آنها از قوانین است.

2. در عرصه تهاجمات خارجی و تهدیدات نظامی دشمن.

برای هر حکومتی، با توجه به وجود دشمنان، احتمال تهدید یا حملة نظا میوجود دارد. در این صورت، تنها مردم هستند که می توانند جهت حفظ حکومت در مقابل تهدیدها و حمله های آنان ایستادگی نمایند و به مبارزه پردازند.

3. در عرصه پایداری و تحمل مشکلات و فشار ها.

گا هی بر ای براندازی بعضی از حکومت ها حملة نظا می از طرف دشمن کارساز نیست.پس، دشمن دست به تهدیدهای دیگری مثل تحریم اقتصا دی می زند که نیاز به صبر و ایستادگی دارد. در این صورت نیز، مردم هستند که با تحمل و پایداری در مقابل مشکلات و فشارها به حکومت کمک می کنند.

4. در عرصه مقابله با توطئه ها و در گیری های داخلی

هر حکومتی به طور نسبی مورد هجوم توطئة عوامل خار جی و داخلی است. این توطئه ها گاه سبب در گیری های داخلی و فتنه انگیزی می شود. در این صورت، با کمک و یاری مردم می توان با چنین توطئه ها و درگیری ها مقابله کرد.

4. سر زمین

یکی دیگر از مؤلفه های حکومت سرز مین است، بدین معنا که تشکیل حکومت بدون در نظر گرفتن یک منطقه و سرز مین مشخص که حکومت درآن استقرار یابد امکا ن پذیر نخواهد بود ، زیرا هر حکومت، با هر اندیشه و ایدئولوژی که باشد، در قلمرو خاص مکا نی می تواند حکمرا نی و فرمانرو ایی کند. بدین جهت، وجود سرزمین برای هر حکومت ضروری و لازم است

پرسش:

 1. مؤلفه های حکومت را نام ببرید.

2. حاکم را تعریف کرده، انواع آن را توضیح دهید.

3. قانون را تعریف کنید.

4. نقش مردم را در تشکیل حکومت شرح دهید.

 

5. نقش مردم را در استمرار حکومت بیان کنید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد مهدی ممشلی ( یکشنبه 93/4/29 :: ساعت 5:9 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

انسان .
انسان موجودی است که:
انسان موجودی است که :
الهم .
انا قتیل العبرات « شاید این باشد که امام علیه السلام بفرمایندکه
قتیل العبره :
حقیقت عبودیت:
حقیقت عبودیت را باید در کنیه ی امام حسین علیه السلام جستجو کرد.
فرق عشق و هوس ( در امر ازدواج )
ویژگی های عرفان امام خمینی قدس سره،:
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 7
>> بازدید دیروز: 24
>> مجموع بازدیدها: 29822
» درباره من

مدینه العلم(سیاسی . اعتقادی . فرهنگی )

» پیوندهای روزانه

سیاسی فرهنگی [1]
[آرشیو(1)]

» آرشیو مطالب
فروردین 91
اردیبهشت 91
بهمن 92
اردیبهشت 93
تیر 93
شهریور 93
بهمن 93
اسفند 93
آذر 94
دی 94
مهر 95
تیر 96
مرداد 96
آذر 96
تیر 97
خرداد 98

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب