گرامی ترین عزّت، دانش است، زیرا با آنشناخت معاد و معاش به دست آید و خوارترین خواری، نادانی [امام علی علیه السلام]
مدینه العلم(سیاسی . اعتقادی . فرهنگی )
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» رمزگشایی سناریوی امریکا پس از توافق

 

رمزگشایی سناریوی امریکا پس از توافق

اشاره:

سخنان راهگشای مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجمع جهانی اهل بیت(علیهم‌السلام) و اتحادیه رادیو و تلویزیون‌های جهان اسلام در خصوص اینکه توافق به معنای پایان استکبارستیزی نبوده و اظهار نظرات عهدشکنانه مقامات غربی و خروجی اتاق فکرهای آمریکایی نشان می‌دهد که آنها برای شرایط پس ار توافق هسته‌ای، سناریوهایی را برای نفوذ به داخل ساختارهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایران طراحی کرده‌اند، توجه به این حوزه و واکاوی ابعاد احتمالی این نفوذ به عنوان هسته مرکزی تغییر دکترین آمریکایی‌ها از تقابل انفعالی به تعامل سلبی و ایجابی را ضروری کرده است.

توافق وین یا همان برجام از منظرهای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. در شرایطی که همه کارشناسان و تحلیل گران از زوایای مختلفی مشغول تحلیل و واکاوی متن برجام بوده و هستند، رهبر معظم انقلاب از دریچه دیگری به این رویداد نگریسته و نگرانی­هایی را در چندین سخنرانی اخیرشان ابراز داشته اند. مقام معظم رهبری برخلاف کارشناسان(چه آنهایی که با نگاهی اثباتی برجام را ارزیابی می کردند و چه آنهایی که با این توافق از موضع سلبی و منفی برخورد می کنند) با مفروض گرفتن این مسأله که برجام چه تصویب بشود و چه نشود، تمرکز ارزیابی و تحلیل خودشان را به رمز گشایی سناریوی آمریکا پس از برجام قرار داده و در این راستا همه اذهان را به نفوذ دشمن از طریق برجام متوجه کرده اند:

   «آ‌ن‌ها به خیال خودشان، در این جریان مذاکرات هسته‌ای - این توافقی که حالا نه در اینجا هنوز تکلیفش معلوم است، نه در آمریکا ... نیّت آن‌ها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیله‌ای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور. ما این راه را بستیم و این راه را به طور قاطع خواهیم بست؛ نه نفوذ اقتصادی آمریکایی‌ها را در کشورمان اجازه خواهیم داد، نه نفوذ سیاسی آنها را، نه حضور سیاسی آنها را، نه نفوذ فرهنگی آنها را؛ با همه‌ی توان -که این توان هم بحمدالله امروز توان زیادی است- مقابله خواهیم کرد؛ اجازه نخواهیم داد. در منطقه هم همین‌جور؛ در منطقه هم آن‌ها می‌خواهند نفوذ ایجاد کنند؛ حضور برای خودشان دست‌وپا کنند و اهداف خودشان را در منطقه دنبال کنند.»

نگاه راهبردی فوق، بیانگر چند نکته اساسی است که:

1. محتوای برجام مهم است اما مهمتر از آن، پس از برجام است.

2. برجام نقطه عطفی است در فرایند حل و فصل موضوع هسته ای اما نقطه مهمتر، پیوست نانوشته ای است که برای پس از برجام، طراحی شده است.

3. توافق برجام به معنای پایان دکترین تغییر رژیم نیست.[1] بلکه سیاست ها و راهبردهای اجرای این دکترین دستخوش تحول و بازطراحی و مهندسی شده است.

بنابراین در شرایط کنونی شناخت مسأله اصلی منافع و امنیت ملی در راستای توافق وین بسیار راهبردی و حائز اهمیت است. اگرچه برخی مساله اصلی را از درون برجام جستجو می کنند و در این ارتباط با فاجعه آمیز خواندن محتوای توافق وین به ابراز نگرانی های خود می پردازند. اما بیان مکرر و هوشمندانه رهبر معظم انقلاب در خصوص برجام به این نتیجه رهنمون می شود که مسأله اصلی را باید در سناریوهای طراحی شده مقامات امریکا از طریق و پس از برجام پی گرفت. به بیان دیگر در شرایط حاضر بیش از توجه به متن برجام و مباحثی از این دست، باید به سیاست ها و راهبردهای دشمن توجه کرد و دید که چه سناریویی برای شرایط پس از برجام(چه تصویب بشود یا نشود) طراحی شده است.

الف) مبانی تحلیلی

با استمداد از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب و رمزگشایی مواضع و رفتارهای آمریکا این فرض تأیید میشود که برجام یک نقطه عطف برای استراتژیست های کاخ سفید محسوب می شود که سیاست ها، راهبردها و حتی برنامه های اجرای دکترین تغییر رژیم را باز طراحی و باز مهندسی نمایند. به عبارت دیگر، از حیث نشانه شناسی فضای گفتمانی کاخ سفید(البته متفاوت با فضای گفتمانی کنگره) این نتیجه رهنمون می شود که پسابرجام برخلاف برخی دیدگاه های خوشبینانه که آن را نقطه عطفی در مناسبات ایران و امریکا و کوتاه شدن دیوارهای بی اعتمادی و حل و فصل سایر موضوعات می بینند، تحول نسبتاً پارادایمی در سیاست ها و راهبردهای کاخ سفید برای اجرای دکترین تغییر در حال رخ دادن است. روشن شدن این موضوع نیاز به توضیح زیر است.

ماهیت سیاست کاخ سفید در رابطه با مؤلفه های قدرت ملی ایران تا قبل از دور جدید مذاکرات، سیاست سلبی و تقابلی بود. برای این منظور کاخ سفید، ضد استراتژی هایی را در مقابل استراتژی تقویت و توسعه مؤلفه های قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران طراحی کرده بود. ضد استراتژی نیز به هر طرحی اطلاق می شود که بازیگر رقیب به قصد تضعیف موقعیت بازیگر هدف تهیه و به اجراء می گذارد. با این حال، کاخ سفید دو مدل استراتژی را از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون بکار برده است:

یک- استراتژی سلبی انفعالی از سال 1991 تا اواخر دوره بوش پسر؛

دو- استراتژی سلبی فعال از آغاز دوره اوباما تا توافق ژنو.

ضد استراتژی انفعالی، فعالیتی واکنشی و سلبی بود که مقامات کاخ سفید از رهگذر آن سعی داشتند تا استراتژی جمهوری اسلامی ایران را در زمینه توسعه منابع سخت افزاری و نرم افزاری قدرت ملی نفی نمایند و در نهایت تغییر از بیرون محقق شود. اما با ناکامی این استراتژی، از سال­های اواخر دوره بوش، مدل ضداستراتژی فعال در دستور کار قرار گرفت که هدفش تضعیف یا قطع دسترسی جمهوری اسلامی ایران به منابع قدرتی است که مبنای طراحی و اجرای استراتژی آن در دو سطح سخت افزاری و نرم افزاری محسوب می شد، یعنی براساس این استراتژی به جای برخورد با برنامه و نتایج استراتژی جمهوری اسلامی ایران به سراغ منابع قدرتی که بنیاد اجرایی شدن استراتژی ج.ا.ا را شکل می دهند، رفته و تلاش نمودند تا با تحدید دسترسی ایران به این منابع عملا امکان اجرای استراتژی را از ایران بگیرند و از این طریق فشار از بیرون و تغییر از درون رخ دهد؛ زیرا ضد استراتژی فعال طراحی شده توسط کاخ سفید بنیادهای مردمی قدرت رسمی کشور را مورد آماج قرار می داد تا بدین وسلیه نظام سیاسی دچار بحران مشروعیت شود و به دلیل از دست دادن حمایت های مردمی قادر به بازیگری در مقابل دیگران نباشد و استمرار آن نیز تغییر رژیم را رقم زند. رهبر معظم انقلاب بارها در سال­های اخیر به این استراتژی اشاره و هشدار داده بودند. از جمله در سخنرانی اول سال جاری فرمودند:

«بدخواهان ملت ایران صریحاً گفته‌اند که هدف آنها از فشار اقتصادی، یک هدف سیاسی، یعنی ایجاد نارضایتی در مردم و برهم زدن امنیت کشور با قرار دادن مردم در مقابل دولت و نظام است.»[2]

با این حال مقامات امریکا و متحدین آنها بر این باور بودند که اقدامات موصوف قادر خواهد بود تا منابع سخت و نرم قدرت ملی ایران را تضعیف و در نتیجه نظام جمهوری اسلامی ایران را متحول سازد. این در حالی است که شرایط صحنه و واقعیت امر، چیز دیگری را به دولتمردان امریکایی دیکته نمود، یعنی شرایط داخلی و بیرونی ایران علی رغم اجرای استراتژی ها و برنامه های امریکا، انتظارات و پیش بینی آنها در خصوص مؤلفه های قدرت ایران و پایداری نظام سیاسی را به هم زد و ضرورت بازبینی استراتژی ها را فراهم ساخت.

ب) عوامل زمینه ساز بازطراحی ضد استراتژی امریکا با محوریت نفوذ

براساس نکات فوق، کاخ سفید و بسیاری از محافل اندیشه­ای و اندیشکده های امریکایی به این نتیجه رسیدند که سیاست تقابلی برای تضعیف منابع و مؤلفه های قدرت ایران و تغییر رژیم، ناکارآمد و نیاز به بازمهندسی آن است. کلیدی ترین عوامل زمینه ساز این تحول عبارتند از:

1. تحریم ها و تهدیدات نظامی و عملیات اطلاعاتی مانع از پیشرفت دانش و فنآوری هسته ای ایران نشد

تحلیل محتوای سخنان مقامات امریکایی به وضوح نشان می دهد که سیاست های تقابلی سلبی از طریق تحریم، نه صنعت هسته ای ایران را نابود کرد و نه از پیشرفت آن جلوگیری نمود.[3] به عنوان نمونه اوباما گفت: «تحریم‌ها به تنهایی نمی‌توانستند برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کنند». جان کری وزیر خارجه امریکا نیز گفت: «تحریم‌ها رشد مداوم برنامه هسته‌ای ایران را متوقف نکرد». وندی شرمن سرپرست تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای آمریکا هم اعتراف کرد:« ما با تحریم نمی توانیم این دانش را از بین ببریم. به یاد داشته باشید تحریم ها رشد مستمر برنامه هسته ای ایران را متوقف نکردند.تحریم ها هیچ­گاه برنامه هسته ای ایران را متوقف نمی کند.»

از سوی دیگر همه مقامات سیاسی و نظامی نیز اعتراف کردند که فرمول نظامی برای از بین بردن برنامه هسته­ای ایران کارآمد نیست. اوباما در برهه­ای تصریح کرد که «اگر من گزینه‌ای در اختیار داشتم که در آن ایران یک یک پیچ‌ها و مهره‌های برنامه هسته‌ای خود را از بین می‌برد و امکان داشتن برنامه هسته‌ای را برای همیشه از دست می‌داد و در اثر آن، از شر همه توانایی‌های نظامی‌اش رها می‌شد، این گزینه را انتخاب می‌کردم، ولی... دوست دارم همه این را درک کنند که چنین گزینه (خاصی) در دسترس نیست». جان کری نیز این موضع اوباما را به طور شفاف بیان کرد که «دانش موجود درباره برنامه هسته‌ای در ایران را نمی‌توان با بمباران از بین برد.».

در همین راستا مئیر داگان،رئیس پیشین سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی(موساد) هم اعتراف کرد که: «حتی با بمباران همه تأسیسات هسته‌ای ایران، دانش هسته‌ای ایران از بین نمی رود و دانشمندان هسته‌ای ایران همچنان این دانش را در مغز خود خواهند داشت و تجربیات هسته‌ای ایران محفوظ خواهد بود».

 بنابراین در چنین شرایطی استراتژی سلبی فعال امریکا در قبال برنامه­های هسته ای ایران به عنوان منابع قدرت ملی ایران کارایی خودش را از دست داد.

به هیمن جهت جان کری خطاب به شورای روابط خارجی امریکا می­گوید: «ایران زمانی به یک قدرت در آستانه تسلیحات هسته‌ای تبدیل شد که ما همچنان در سیاست عدم غنی سازی بودیم. نباید اظهار نگرانی کرد که ایران در سال پانزدهم توافق هسته‌ای به یک قدرت در آستانه تسلیحات هسته‌ای تبدیل می‌شود چرا که اکنون این کشور یک کشور در آستانه تسلیحات هسته‌ای است.»[4]

این عبارت بدین معنا است که زمان سیاست منع سازی ایران از غنی سازی و از آن مهمتر زمان پیشگیری از تبدیل شدن ایران به قدرتی در آستانه هسته ای شدن نیز سپری شده است و باید مسیر دیگری را که (به زعم جان کری) ممانعت از دستیابی به سلاح هسته ای است دنبال کرد و برجام این برنامه را محقق می کند.

2. تحریم ها، عملیات اطلاعاتی و سیاست های نرم افزاری، ثبات سیاسی ایران را به هم نریخت و مردم در مقابل نظام قرار نگرفتند

به اعتقاد مقامات امریکا، تحریم ها نتوانست مردم را در مقابل نظام سیاسی قرار داده و موجبات بحران مقبولیت و شورش ها و اعتراضات مدنی را دامن زند. رهبر معظم انقلاب در سال 1391 به این موضوع اشاره کرده بودند که «فشارها(ی غرب) براى این است که مردم را به ستوه بیاورند، مردم را دچار مشکلات کنند، تا از نظام جمهورى اسلامى دل بِبُرند؛ رابطه­ى قلبى آن ها با نظام جمهورى اسلامى قطع شود.»، اما برآورد خزانه داری امریکا نشان داد که سیاست تقابلی تحریم قادر به ایجاد ناپداری امنیتی یا بی ثبات سازی سیاسی در ایران نیست.

3. تحریم ها، دیپلماسی هوشمندانه و سیاست های انزوا سازی، حمایت ها و فعالیت های منطقه ای ایران را کاهش نداد

برآورد مقامات امنیتی و اطلاعاتی و سیاسی امریکا نشان داد که سیاست های تقابلی سلبی تحریم­ها و انزوا سازی مانع از حمایت های ایران از جنبش های اسلامی و قدرت منطقه­ای آن نشده است. چنانچه اوباما تصریح دارد که: «ما شاهد کاهش حمایت آنها از حزب‌الله یا اسد در طول چهار یا پنج سال گذشته نبوده‌ایم که اقتصاد آنها خراب بود.» افزون بر این در حال حاضر بر خلاف انتظار از سیاست تقابلی و برنامه تحریم های فلج کننده، ایران به یک قدرت منطقه تبدیل شده است. «چارلز کروثامر» تحلیلگر واشنگتن پست نوشت که: «رویکرد رئیس جمهور آمریکا در خاورمیانه فقط به قدرتمندتر شدن ایران و افزایش نگرانی و تنش در خاورمیانه کمک کرده است.»

4. تحریم ها و ایران هراسی باعث مهار ایدئولوژی الهام بخشی ایران و عمق استراتژیک آن نگردید

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد مهدی ممشلی ( سه شنبه 94/9/3 :: ساعت 4:7 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

انسان .
انسان موجودی است که:
انسان موجودی است که :
الهم .
انا قتیل العبرات « شاید این باشد که امام علیه السلام بفرمایندکه
قتیل العبره :
حقیقت عبودیت:
حقیقت عبودیت را باید در کنیه ی امام حسین علیه السلام جستجو کرد.
فرق عشق و هوس ( در امر ازدواج )
ویژگی های عرفان امام خمینی قدس سره،:
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 49
>> بازدید دیروز: 24
>> مجموع بازدیدها: 29864
» درباره من

مدینه العلم(سیاسی . اعتقادی . فرهنگی )

» پیوندهای روزانه

سیاسی فرهنگی [1]
[آرشیو(1)]

» آرشیو مطالب
فروردین 91
اردیبهشت 91
بهمن 92
اردیبهشت 93
تیر 93
شهریور 93
بهمن 93
اسفند 93
آذر 94
دی 94
مهر 95
تیر 96
مرداد 96
آذر 96
تیر 97
خرداد 98

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب