ساخت حقیقی و حقوقی، مفاهیم عامی هستند که در تمامی نظامهای سیاسی دنیا، موضوعیت و معنا دارند. نکته حائز توجه این که ساخت حقیقی یک نظام، بهعنوان تولیدکنندهی مفاهیم، رویکردها، ارزشها و جهتگیریهای آن نظام، نقش تعیینکنندهای در ایجاد ساخت حقوقی دارد، از این جهت است که تفاوت ساختهای حقوقی کشورها ناشی از تفاوت در ساخت حقیقی آنهاستو از این منظر، میتوان گفت ساخت حقوقی نظام جمهوری اسلامی ایران که مبتنی بر ولایت مطلقهی فقیه است، قابلیت شبیه سازی و تطابق با ساخت حقوقی دولتهای لیبرالدموکرات و توتالیتر را ندارد.
عملکرد نظامهای سیاسی در حراست از این ساختها یکسان نیست. از آنجا که بقای یک نظام سیاسی به ساخت هویتی و حقیقی آن بستگی دارد به همین علت نسبت به تغییر آن ساخت، تعصب خاصی نشان داده میشود، در حالی که پذیرش تغییرات در ساخت حقوقی، در عین اهمیت آن، از انعطاف برخوردار است. در تمام کشورها به قوانین مرتبط با ساخت حقیقی، اجازهی تغییر بهصورت مطلق داده نشده است، بهطوریکه تنها وقوع انقلاب میتواند آن را تغییر دهد؛ چراکه آن ساخت، هویت و ماهیت نظام سیاسی را نشان میدهد و تغییر آن، به معنای تغییر نظام سیاسی و انقلاب است.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز جمهوریت و اسلامیت، جزء اصول و هویت نظام سیاسی است که قانونگذار اجازهی تغییر و اصلاح آن را به کارگزاران نظام سیاسی نداده است. در جهان امروز، تأکید وتکیه صرف بر قدرت سخت، پایداری را در پی نخواهد داشت. بر این اساس، قویترین کشورها همواره قویترین باقی نخواهند ماند، مگر اینکه به ساخت حقیقی قدرت، که همان جنبهی نرمافزاری قدرت است، اهمیت دهند. از این رو، امروزه تهدیدات از جنبهی نظامیگری به سمت تهدیدات نرم شیفت شده است که هدف آن سازهها و کارگزاران نظام نیست، بلکه عناصر غیرمادی قدرت همچون هنجارها، ارزشها، انگارهها و ایدئولوژیها میباشد، به همین خاطر، مهمترین عناصر درکالبد شکافی تهدید، «تهدیدشونده ها» هستند.
از منظر نرمافزاری، مهمترین شاخص برای تحلیل تهدید در این سطح، «موضوع تهدید» است. موضوع تهدید از حیث ماهیت شامل موضوعات هنجاری(هویت و ساخت حقیقی)و موضوعات کاربردی(جنبهای عینی که ناظر بر کارآمدی نظام سیاسی و ساخت حقوقی)است. در شرایط فعلی موضوعات هنجاری و هویتی محور اصلی تهدیدات نرم بهشمار میروند[1] که در پایداری و زوال نظامهای هنجارمحور نقش بنیادین دارند. انقلاب اسلامی برخلاف تمامی انقلابهای بزرگ دنیا یک انقلاب فرهنگ پایه و هنجاربنیاد است که بر اصول اخلاقی و دین مبتنی است. در نظامهای برآمده از انقلابهای روسیه، فرانسه و چین که در شرایط فشار و بحران حوزه اجتماعی برای تسکین محنتهای سیاسی و اقتصادی، واگذار شده است، آزادی تام در حوزه اجتماعی را نهادینه کرده اند، اگر در یک انقلاب هویت پایه مانند انقلاب اسلامی اعمال شود مفهومی جزء فروپاشی نخواهد داشت. چون دوام و قوام انقلاب هنجار بنیاد ایران برهویت ارزشی و اجتماعی رقم می خورد که در این نوشته از آن به عنوان ساخت حقیقی یا شاخص های هویتی یاد شده است.
[1]. افتخاری، اصغر، تهدید نرم: رویکردی اسلامی، تهران، پژوهشکد? مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، 1391، ص 40-41.