سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهترینِ برادرانت، کسی است که خطایت را فراموش کند و از نیکوکاری ات در حقّ خودش یاد کند . [امام حسن عسکری علیه السلام]
مدینه العلم(سیاسی . اعتقادی . فرهنگی )
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» جوان و اینترنت

شناخت واقعی و عملی نیازهای نسل جوان امروز مستلزم بررسی ابعاد مختلف عوامل تاثیرگذار و اثرپذیری از فناوری نوین ارتباطی است. اینترنت و رایانه میزان و سطح اطلاعات نسل جوان را افزایش داده و بر تمایلات و گرایشات او نیز تاثیر گذاشته‌اند. آزادی انتشار اطلاعات اساسی ترین خصوصیت اینترنت است

بیشترکاربران اینترنت دارای سطح تحصیلی بالایی می باشند و با استفاده از این رسانه به سطح بالاتری از دانش و اطلاعات ارتقاء می‌یابد. اینترنت به عنوان وسیله ای ارتباطی با بیرون از جامعه تبدیل شده

اکنون جوان با فشار دادن چند دکمه و کلید می‌تواند با آن‌سوی مرزها تماس بگیرد، نظر بدهد، مشارکت کند، اعتراض کند، رشد نماید، پیام بدهد و پیام بگیرد. نگاهی به تفاوت رفتارهای اجتماعی جوانان به رسانه‌ها به والدین به مدرسه و دانشگاه به گروه دوستان، مسوولان، سیاست، ایدئولوژی و نشانگر این موضوع است.

اینترنت هر روز فراگیرتر می‌شود،.

اینترنت محدود و سانسور نمی‌شود، چون تکنیک‌های خنثی‌سازی محدودیت‌ها را نیز در خود دارد. اینترنت موجی است که آغاز شده و تنها می‌توان بر آن سوار شد و موج سواری کرد، ایستادن در مقابل این موج سهمگین مساوی تحمل هزینه‌های فراوان است. اینترنت برای نسل جوان وسیله‌ای برای انتقال دانش فنی و فناوری است، با بهره‌گیری از امکانات اینترنت می‌توان فاصله و شکاف علمی، اقتصادی ایران و کشورهای توسعه یافته را تا حد زیادی پر کرد. باید به جای فکر کردن به محدودسازی به فکر برنامه‌ریزی و تولید و فرهنگ سازی در این شبکه جهانی بود.

اینترنت برای انتشاراستفاده از ذخایر غنی فرهنگی و ادبی ایران می تواند سدی در مقابل شبیخون فرهنگی اینترنت باشد،تنها راه مقابله با آسیب های اینترنت در خود آن است یعنی استفاده از این ابزار در جهت برای آموزش و پرورش، تجارت، بانکداری، سرگرمی، خدمت رسانی به مردم (دولت الکترونیکی) تبلیغات، حتی مسایل و آموزه‌های مذهبی و دینی، روزنامه‌نگاری، صنعت، فناوری نوین در کشاورزی، اقتصاد و و بسیاری زمینه های دیگر

اینترنت یک رسانه دو طرفه است یعنی مخاطبان آن هم تولیدکننده اند هم شنونده همه قدرت انتشار مطلب را دارند. اینترنت متعلق به دنیای دیالوگ است نه دنیای مونولوگ و کسانی که سخن گفتن در دنیای دیالوگ را فرا نگرفته‌اند قدرت وارد شدن در این دنیای جدید را ندارند؛ کاربران اصلی اینترنت طیف جوان و نخبه کشور است، چون داشتن لوازم اولیه برای متصل شدن به اینترنت و داشتن سطحی از سواد دیجیتالی و رایانه‌ای و از جمله تسلط نسبی به یک زبان خارجی او را فراتر از مخاطبان دیگر رسانه ها از جمله ماهواره و ویدئو قرار می‌دهد. اینترنت تمام رسانه‌ها و مدیومهای قبلی را در دل خود دارد.

هویت شبکه‌ای

دکتر محمد عطاران استاد دانشگاه معتقد است: با امکانات و گزینه‌های فراوانی که رسانه‌های عمومی از جمله اینترنت در اختیار جوانان می‌گذارند، آنان دائما با محرک‌های جدید و انواع مختلف رفتار آشنا می‌شوند. این فضا هویت نامشخص و دائما متحولی را می‌آفریند به ویژه برای نسلی که در مقایسه با نسل قبل با محرک‌های فراوانی مواجه است. هم‌چنین از طریق رسانه‌های جمعی، افراد خط مفروض میان فضای عمومی و خصوصی را تجدید سازمان می‌کنند و این امکانی است که جوانان فعالانه از آن استفاده می‌کنند.

هویت واجد سه عنصر است. هویت شخصی، فرهنگی و اجتماعی که هر یکدر تکوین هویت فرد نقش مهمی را ایفا می‌کنند. در مقایسه این سه هویت، هویت شخصی که ویژگی بی‌همتای فرد را تشکیل می‌دهد، هویت اجتماعی (نقش‌های اجتماعی درونی شده و متنوع) و هویت فردی (درکو کاربرد نمادهای فرهنگی) در پیوند با گروه‌ها و اجتماعات مختلف قرار می‌گیرند. اینترنت صحنه فرهنگی و اجتماعی است که فرد خود را در موقعیت های متنوع نقش‌ها و سبک‌های زندگی قرار می‌دهد. در این فضای عمومی، مهارت فرهنگی جدیدی لازم است تا با تنظیمات نمادین بتوان بازی کرد. سایت شخصی نمونه‌ای روشن است که چگونه کاربر اینترنت خود را برای مخاطبین جهانی معرفی می‌کند. برای بیان افکار، احساسات، علائق و آراء از متن مناسب گرافیک، صدا و فیلم استفاده می‌شود.

یکی از جنبه‌های اینترنت، ورود بی‌هویت در آن است. نوجوانان در صحنه اینترنت برای ایفای هر نقشی فرصت پیدا می کنند. البته خصیصه‌ی مثبتی در این کار هست، مجالی که برای بروز و ظهور نوجوانان پیدا می‌شود. اینترنت فضای آزاد گلخانه‌ای را ایجاد می‌کنند که معلمان و مراجع قدرت به آن دسترسی ندارند و بر آن تاثیر نمی‌گذارند. امکان خصوصی بودن نکته‌ای است که کاربران جوان اینترنت بر آن تاکید دارند ، اینترنت به نظر این جوانان، جانشین فضای عمومی می‌شود و درباره کنترل و کاربرد این رسانه جدید دارای اطلاعات می‌شوند. این فضای جدید که عمدتا توسط کاربران ساخته می‌شود، احساس مشارکت بیشتری به نوجوانان می‌دهد. رابطه بین نسل جوان و بزرگسال در فضای شبکه‌ای محو می‌شود.

اریکسون معتقد است که نوجوانان در دوره بلوغ هویت شخصی خود را از طریق کشف و جستجو بنا می‌کنند. بلوغ مرحله‌ای بحرانی است که نوجوانان به‌دنبال کشف ارزش‌ها و درونی کردن آن می‌باشد. اینترنت با حجم نامحدود اطلاعات و ابزارهای سریع ارتباطی، نوجوانان را با ابزارهای دیگر ایجاد هویت از طریق جست و جو روبرو می‌کند. مع الوصف باید بدانیم که بسیاری از تعاملات موجود در اینترنت مستلزم ارتباط انسانی نیست. پی‌آمدهای این تعاملات و حدود جایگزینی این تعاملات به جای تعاملات انسانی هنوز نامعین است.

جوانی جمعیت و تعداد زیاد جوانان تحصیل کرده در کشورمان که با اینترنت آشنایی دارند نشانگر آن است که اینترنت می‌تواند رسانه‌ای تاثیرگذار در این جامعه تلقی شود. با توجه به اینکه کاربران اینترنت را در کشورمان عمدتا افراد تحصیل‌کرده تشکیل می‌دهند و این آنها در میان خانواده‌ها و گروه‌ها از تاثیرگذاری زیادی برخوردارند، ضریب نفوذ اطلاع‌رسانی اینترنتی را در کشورمان روز به روز بالاترمی برد، فراگیری زبان انگلیسی به عنوان کلید راه یابی جامع‌تر به اینترنت در میان جوانان به عنوان یک اصل گریزناپذیر گسترش زیادی یافته ودر حال گسترش است

استفاده از امکانات فنی اینترنت از جمله چت( گفت‌ و گو) و انتقال صدا از طریق شبکه) منجر به راه‌اندازی شبکه‌های شبه رادیو در درون اینترنت شده است. این شبه رادیو‌ها را معمولا یکنفر اداره می‌کند و تقریبا اکثر برنامه‌هایی که از طریق رادیو قابل پخش است از طریق آنها به شنوندگان ارایه می‌شود. در برخی از این شبه رادیوها بیش از ده‌ها نفر جمع می‌شوند و در مورد مسایل مورد‌ علاقه خود بحث می‌کنند، میهمان دعوت می‌کنند و به صحبت‌های او گوش می‌دهند. این شبه رادیوها یک ویژگی منحصر به فرد دارند و آن اینکه ارتباط در آنها کاملا زنده و متقابل است. تاثیر فرهنگی منفی این گرو ها بر هیچ کس پوشیده نیست.

دیگر مقابله وفیلترینگ کافی نیست



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد مهدی ممشلی ( دوشنبه 93/11/20 :: ساعت 10:9 عصر )
»» دکترینهای امریکا برعلیه ایران 7


 
 9- استراتژی هویج سمی
گام بعدی در ادامه سال 2008 و در قالب استراتژی هویج سمی برداشته شد. در اینجا هدف بازگشایی دفتر دیپلماتیک در ایران تا آمریکا بتواند به طور مستقیم با مردم ایران ارتباط برقرار کند و در کنار این مسئله  با جامعه اصلاح طلبان میانه رو درباره رئیس حکومت(رئیس جمهور) گفتگو کند که این تدبیر نیز شکست خورد. در واقع جامعه غرب می خواست با تغییر مسئولین ارشد نظام (با توجه وجود ظرفیت انتخابات88) دیدگاه های خود را در سیاست خارجی از جمله موضوع هسته ای پیاده کند. تلاش هایی که برای ایجاد دفتر حافظ منافع آمریکا در تهران در سال 87 انجام شد، ارتباط های سفارت خانه های اروپایی در تهران با برخی جناح های سیاسی در جریان انتخابات در همین راستا بوده است.
در اواخرآبان 1387 هاآرتص نوشت: ویلیام برنز معاون سیاسی وزارت خارجه آمریکا گفت: ما در بحث بازگشایی دفتر حافظ منافع، استراتژی «هویج سمی» را دنبال می کنیم. هویج سمی به آمریکا این امکان را می دهد با مردم ایران ارتباط مستقیم برقرار کند و علاوه بر این بتواند با «جامعه اصلاح طلبان میانه رو» درباره رئیس جمهور گفت وگو کند.

10-
استراتژی آژاکس 2 بازسازی کودتای 28 مرداد
در مارس 2000، مادلین آلبرلیت وزیر خارجه وقت آمریکا، به این موضوع اذعان کرد که دولت آیزنهاور تغییر رژیم در ایران در سال 1953 را سازماندهی کرده بود و این رویداد تاریخی، دلیل احساس بد فعلی ایرانی‌ها در قبال ایالات متحده آمریکا را مشخص می‌کند.
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا‍ نیز در سخنرانی خود در قاهره به طور رسمی به این موضوع اعتراف کرد که در اواسط جنگ سرد ، ایالات متحده آمریکا در سقوط دولت منتخب در ایران نقش داشته است.
در آن زمان ایران محمدرضا پهلوی حاکم ایران بود. او از سوی انگلیسی‌هایی که پدرش را مجبور کرده بودند استعفا کند، بر تخت پادشاهی نشست. با این حال محمدرضا شاه مجبور بود که با محمد مصدق نخست وزیر ملی گرای ایران مقابله کند. مصدق با کمک آیت الله کاشانی نفت ایران را ملی کرد. پس از آن انگلیسی‌های خشمگین، ایالات متحده را متقاعد کردند که لازم است مخالفت‌ها پیش از آنکه باعث شود ایران به یک کشور کمونیستی تبدیل شود، سرکوب و جلوی مخالفان در ایران گرفته شود.

پس از آن بود که سازمان سیا برای سرنگونی دولت مصدق با کمک شاه ایران عملیات آژاکس را ترتیب داد و پس از سرنگونی دولت مصدق، سپهبد فضل‌الله زاهدی را به جای مصدق در مسند قدرت قرار داد. زاهدی مسئول به راه انداختن خشن‌ترین رژیم ترور در آن زمان بود.
عملیات آژاکس در 28 مرداد1332 توسط دونالد ویلبریکِ باستان‌شناس، کرمیت روزولت مورخ (پسر بزرگ تئودور روزولت) و ژنرال نورمن شواتزکوف رهبری شد. این عملیات نمونه بارز تلاش برای اقدامات خرابکارانه بود. تحت این عملیات تظاهراتی انجام شد که 8000 نفر توسط سازمان سیا برای نشان دادن تصاویر مصنوعی از شرایط ایران در رسانه‌های غرب استخدام شده بودند.
پس از انتخابات 1388 ریاست جمهوری ایران، تظاهرات‌ گسترده‌ای در خیابانها در اعتراض به نتایج آن برگزار شد که طرفداران محمود احمدی نژاد را در یک سو و طرفداران میرحسین موسوی و اکبر هاشمی رفسنجانی را در سوی دیگر قرار داد.
یکبار دیگر حوادث ایران باعث شد تا زمینه استفاده از روشهای ابتکاری خرابکارانه سازمان سیا فراهم شود. سازمان سیا در سال 2009 به سلاح جدیدی روی آورده است: کنترل موبایل‌ها. از زمان راه‌اندازی سیستم موبایل‌ها، توانایی‌های سرویس‌های مخفی آمریکا و انگلیس در رهگیری موبایل افراد افزایش یافت.
در ژوئیه 2008 و پس از تبادل زندانیان میان اسرائیل و حزب‌الله، عوامل سیا و موساد و سرویس‌های جاسوسی انگلیس ده ها هزار تماس با موبایل‌های لبنانی‌ها گرفتند. در این تماس‌ها به مردم لبنان نسبت به شرکت در فعالیتهای مقاومت هشدار داده شد و حزب‌الله نیز تحقیر شد. وزیرارتباطلات لبنان سپس به خاطر نقض تمامیت ارضی لبنان با این اقدام به سازمان ملل شکایت کرد. پس از آن بود که به ده ها هزار لبنانی و سوریه‌ای در اکتبر 2008 تلفن زده شد و به آنها پیشنهاد 10 میلیونی برای دادن هر نوع اطلاعات در مورد مکان و آزادی زندانیان اسرائیل داده شد. به افرادی که به این کار تمایل داشتند، شماره‌ای در انگلیس داده شد تا با آن شماره برای همکاری تماس بگیرند.
حال این روش در ایران برای گسترش اخبار تکان‌دهنده و افزایش رعب و وحشت و خشونت‌ها توسط عوامل اطلاعاتی ضد نظام ایران انجام شده است.
اول اینکه در شب‌های انتخابات ریاست جمهوری ایران، اس. ام. اس‌هایی فرستاده شد مبنی بر پیروزی میرحسین موسوی. با این اوصاف و پس از اعلام نتایج رسمی و پیروزی احمدی نژاد، به نظر می‌رسید که این نتیجه چیزی شبیه تقلب در انتخابات بود. با این حال سه روز پیش از آن موسوی و دوستانش پیروزی احمدی نژاد را قطعی می‌دانستند و تلاش کردند تا بگویند این پیروزی به وسیله اقدامات مغشوش‌کننده حاصل شده است.
علی اکبر هشمی رفسنجانی نیز شکایت خود را در نامه‌ای اعلام کرد. موسسات نظرسنجی آمریکا نیز پیشتازی 20 درصدی احمدی نژاد بر موسوی را پیش بینی کرده بودند و بدین ترتیب پیروزی موسوی هرگز امکان پذیر نبود.
دوم اینکه شهروندان ایرانی در اینترنت برای چت کردن در فیس بوک و یا عضو شدن در تویتر انتخاب شدند. آنها اطلاعاتی- چه درست و چه غلط- در مورد گسترش بحران سیاسی و تظاهرات‌ها دریافت می‌کردند. اخباری از درگیری‌های مسلحانه و شمار کشته‌شدگان که هنوز تایید نشده بود، در فیس بوک و تویتر منتشر شد. پیام‌هایی در اینترنت از تهدید به مرگ و ورود نیروهای پلیس به خانه‌ها توسط افرادی که نمی‌شد آنها را شناخت و یا محل آنها را کشف کرد در اینترنت منتشر شد.
هدف از انتشار یکسری پیام‌ها در تویتر ایجاد اغتشاش و سردرگمی‌ها برای افزایش اعتراض‌های ایرانی‌ها و ایجاد درگیری‌های بیشتر میان یکدیگر بوده است.

در عین حال عوامل نظامی ارتش آمریکا در هر جایی از جهان به دقت نظاره‌گر اوضاع در تهران بودند. آنها تلاش کردند تا کارآمدی این روش خرابکارانه را در ایران مورد ارزیابی قرار بدهند. آشکارا روند بی‌ثبات کردن ایران به ویژه تهران تحت این طرح سیا عملی شد.

11-
استراتژی "مده‌آ "

"
مده‌آ داستان دختر پادشاهی است که عاشق دشمن پدر خویش می شود دشمنی که به کشور پدر  آمده تا پوست قوچ طلایی که مظهر نیرو و قدرت خاصی برای کشور پدرش می باشد را از وی گرفته و یا برباید. مده‌آ با کمک به دشمن در اجرای نقشه از پیش طراحی شده به کشور و پدر خود خیانت می‌کند.

مده‌آ که از جادوگری نیز بهره مند می باشد عاشق جیسون می شود و در این مسیر به جیسون کمک می کند، روغنی به وی می دهد تا جیسون بر بدن خویش مالیده تا نفس اژدها وی را نسوزاند.

هنگامی که که سربازانی که از دندان های اژدها به وجود آمده اند به تعقیب جیسون و گروهش که با کمک مده‌آ و برادرش پوست طلایی را دزدیده اند می آیند مده‌آ ابزاری را به جیسون می دهد تا آن را به میان سربازان انداخته و باعث می‌شود که سربازان با خودشان مشغول جنگیدن شوند.

در پایان مده‌آ وقتی پدر خویش را به همراه سپاهیانش در تعقیب خود و جیسون می بیند با بی رحمی تمام برادر خود را نیز می کشد و هر تکه ای از آن را بر سر راه پدر می افکند و پدرش را به این وسیله معطل می کند تا بتواند با جیسون فرار کند، زیرا او از پادشاه یونانی خوب آموخته است که می توان یک مرد را به وسیله فرزندانش به خوبی تحت تاثیر قرار داد. "
تراژدی مده‌آ با موسیقی ایرانی
مده‌آ اخیراً توسط خانم آنت بنینگ ( عضو آکادمی اسکار که پیش از انتخابات برای دیدار با هنرمندان ایرانی به کشورمان سفر کرده بود!) در جشنواره بین المللی تئاتر شهر لس آنجلس به صحنه رفت و آنت بنینگ نیز نقش مده آ را در این نمایشنامه ایفا کرده و گروه هنرمندان ایرانی نیز در روز پنجم سفر خود بنا به دعوت آکادمی اسکار به دیدن این نمایشنامه رفتند.

این نمایشنامه که با موزیک متن ایرانی در لس آنجلس به صحنه رفت گویای واقعیتی تلخ است، واقعیتی که برآمده از تبعات یک رابطه عشقی مخرب است ، رابطه ای که یک زن می تواند به خاطر رسیدن به هدفش تا چه حد دچار بی رحمی در عمل گردد.
موسیقی متن این نمایشنامه توسط گروه موسیقی سنتی ایرانی "لیان " که نوازندگان آن همگی ساکن شهر لس آنجلس هستند به طور زنده اجرا می شود.

گروه "لیان آنسامبل " ازهفت موسیقی دان و آهنگساز و نوازنده ایرانی و آمریکایی تشکیل شده است که هومن پورمهدی و پیرایه پورآفر از پایه گذاران اصلی آن محسوب می شوند. موسیقی این گروه به نوعی موسیقی تجربی و تلفیقی است از موسیقی سنتی ایران و جاز آمریکایی و این نخستین بار است که گروه لیان بر روی صحنه یک نمایش به طور زنده به اجرای موسیقی می پردازد.

نمایش مده‌آ که توسط "لنکا یودوویکی "، کارگردان تئاتر و اپرای بین المللی کارگردانی شده است یکی از برنامه های تهیه شده توسط دانشگاه لس آنجلس است که تحت عنوان "UCLA Live " و بخشی از جشنواره تئاتر بین المللی در سالن تئاتر "فرویید " این دانشگاه به روی صحنه آمده است.

یودوویکی با استفاده از یک ترجمان جدید از اثر کلاسیک اوریپید که در سال 1994 منتشر شده، مده‌آیی بوجود آورده است که از مرزهای زمانی می گذرد وتا حدود زیادی معاصر است و درآن از جنبه های کلاسیک نمایشنامه های یونان باستان، از جمله هم سرایی 12 زن بازیگر استفاده شده است. این نمایش علاوه بر اجرای زنده موسیقی ایرانی برروی صحنه توسط گروه لیان، از جلوه های ویژه صحنه ای کم نظیری نیز برخوردار است.

عوامل اجرایی که در پروژه مده‌آ به عنوان صحنه گردان دوران بعد از انتخابات دهم بوده اند شامل بسیاری از زنان سیاسیون و هنرمندان در داخل و خارج هستند و نکته ای که یکی از مدعیان پیروزی در انتخابات نیز در گفتار خویش به آن اشاره نموده، نقش فعالیت های هنری در این جریان ها بوده است.

پروژه مده‌آ چند محور اصلی دارد که از جمله آنها می توان به ایجاد شیفتگی در طرف مقابل برای جذب و وارد شدن به جلای وطن (شامل خروج از کشور، خروج از حاکمیت) اشاره کرد.

در فاز دوم، افراد در هر دو حالت، برای جذب و پشتیبانی توسط عامل جذب و یا عدم پیگرد توسط حاکمیت، حاضر خواهند بود از نزدیک ترین افراد و داشته های نظام به عنوان ثمره ها و فرزندان انقلاب، برای زمین گیر کردن مجموعه انقلاب، نظام و مسئولین استفاده کنند.

دشمن در آن زمان (جیسون در نمایشنامه) به خوبی از این مسئله بهره برده و تا حد ممکن آنان را وادار خواهد کرد تا این ثمره ها و فرزندان را برای خلاصی خود و یا ارضا شدن نفرت خویش، قربانی کنند و با این وسیله هزینه انقلاب و نظام اسلامی را بالا ببرند.

زنان به عنوان محور عملیات سایه و بعضاً آشکار، به خوبی در این سناریو به کار گرفته می شوند. با معرفی رهنورد به عنوان مغز متفکر اغتشاشات اخیر ایران توسط نشریه فارین پالیسی اجرای پروژه مده‌آ (medea) در ایران تایید شد. در این پروژه به نقش محوری گروهی از دختران و همسران سیاستمداران ایرانی در حوادث و آشوبهای بعد از انتخابات و صحنه گردانی این افراد اشاره شد.

مجله آمریکایی فارین پالیسی در لیست 100 متفکر جهان،"بن برنانکی " رئیس بانک مرکزی آمریکا را اولین نفر، باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا را دومین نفر و سومین نفر را زهرا رهنورد، همسر میر حسین موسوی، کاندیدای شکست خورده انتخابات دهم ریاست جمهوری، به عنوان مغز متفکر جنبش سبز ایران معرفی کرده است.

مده‌آی ایرانی نیز طبق تصریح نشریه فارین پالیسی، در کودتای مخملی ایران نقش مغز متفکر را داشته است. گفتنی است بلافاصله پس از اعلام نتایج انتخابات و معلوم شدن ناکامی بزرگ موسوی و جبهه پشت پرده حامی وی، زهرا رهنورد (مغز متفکر جنبش سبز!!) به مصاحبه با شبکه بی بی سی پرداخت و مدعی شد چون من لرستانی و همسرم آذربایجانی است پس معنی ندارد موسوی حتی در این دو استان رأی نیاورده باشد. این مغز متفکر!! در توضیح اظهارات عالمانه!! خود گفت: مگر می شود مردم لرستان به داماد خود!! رأی ندهند؟! و توضیح نداد که وقتی مردم غیور لر به کروبی که فرزند لرستان است بی محلی می کنند، شوهر زهرا رهنورد و به قول وی «داماد» آنها که جای خود دارد!

در جریان انتخابات شاهد بودیم که دختران و همسران برخی از سیاستمداران با سابقه!!! با صحنه گردانی، اقدام به ایجاد تردید در نتایج انتخابات و تحریک مردم به ایجاد اغتشاش کردند. زنانی که سیاست را نه عرصه‌ای برای خدمت به کشور، بلکه عرصه‌ای برای جاه‌ طلبی‌های سیاسی یافته‌اند.

خط زنانه اغتشاشات تنها در حوزه داخلی فعال نبود، بلکه در حوزه خارجی نیز شیرین عبادی، ژیلا بنی یعقوب(برنده جایزه جهانی موسوم به آزادی در بیان سال 2009) ، نازنین بنیادی، شیرین نشاط (سازنده فیلم زنان بدون مردان که روایتی از نقش زنان در جریان کودتای 28 مرداد 1332 است)، زهرا امیر ابراهیمی (بازیگر تئاتر ضد ایرانی رویای طاهرگان خاموش) و بسیاری دیگر از مده‌آهای ایرانی حضور دارند.

اساساً نقش زنان در موضوعاتی از این دست هم در تاریخ اسلامی و هم در ایران مسبوق به سابقه است، "جعده " همسر امام حسن (ع) و قاتل ایشان نقش مده‌آ گونه دارد.

در تاریخ معاصر ایران نیز می توان به مهدعلیا مادر ناصرالدین شاه اشاره کرد که علیه امیرکبیر کودتای نرم را ترتیب داد. از دیگر نمونه ها نیز می توان به اشرف پهلوی و نقش وی در متقاعد کردن شاه برای انجام کودتا علیه دکتر مصدق سخن به میان آورد.

خط اصلی پروژه مده‌آ این نکته اساسی است که مردان را از طریق فرزندان بهتر می توان تحت تاثیر قرار داد. مرد هم می‌تواند مصداق شخصی داشته باشد و هم مصداق حقوقی و معنایی بیابد.

به عبارتی می توان از یک دولت و نظام تشبیه به مرد نمود و ثمره ها و دستاوردهای آن نیز می تواند به مثابه فرزندان آن تعبیر نمود.

در سال‌ها و دهه‌های آینده تمام این رقابت‌هایی که صورت گرفته و خنثی شده نمونه‌هایی است که در دانشگاه‌های جهان تدریس خواهد شد و این را باید به فال نیک گرفت که در وسط معرکه‌ای هستیم که در خنثی کردن توطئه زورمداران،‌رهبران ما قادر هستند استراتژی‌های بسیار پیچیده را به این گونه خنثی کنند.

تعدد و تنوع این برنامه ها خود بیانگر این است که نظام سلطه پس از شکست در یکی از این استراتژی ها استراتژی دیگری را جایگزین می کند. اما آنچه مسلم است این که تمامی این پروژه ها و راهبردها به خاطر در صحنه بودن ملت ایران و هدایت هوشمندانه رهبر فرزانه انقلاب به شکست منتهی شده و خواهد شد.
منابع :

رویکرد های استراتژیک آمریکا در خاورمیانه، دکترحسن عباسی، روزنامه همشهری ، چهارشنبه 30 فروردین 1385 .

نظریه بازی‌ها؛ مطالعه موردی پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران :دکتر حسن عباسی

سلسله سخنرانی های دکترحسن عباسی، برنامه کنکاش رادیومعارف- 1390

خبرگزاری فارس

پایگاه خبری الف

کتاب استراتژی ها و تاکتیک های نظامی، سون

استراتژی نظامی آمریکا: ساموئل هانتینگتون، جمشید سرمستانی

وبلاگ دکتر علیرضا رضائی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد مهدی ممشلی ( دوشنبه 93/11/20 :: ساعت 9:59 عصر )
»» دکترینهای امریکا برعلیه ایران 6


 7- استراتژی آنفلانزای نیویورکی
استراتژی آنفلانزای نیویورکی دکترین هفتم است که توسط نیکولانس بنس در سال 2007در کنگره آمریکا مطرح شد. پس از آن نیز در فیلم هایی مانند 300 دنبال شد. از آنجا که دامنه شمول این استراتژی بسیار زیاد است و همه مردم ایران را شامل می شود، اطلاع از آن اهمیت بالایی دارد. این طرح یک فرآیند نفرت سازی در جامعه ایران را دنبال می کند که معطوف به شهروندان ایرانی است.
در این پروژه نفرت از اسلام با شماتت اسلام، نفرت از ایران با شماتت ایرانیت، نفرت از نظام با شماتت نظام و نفرت از رهبران و مسئولین با شماتت رهبران و نفرت از همدیگر با شماتت و تمسخر همدیگر دنبال می شود. شهروندان ایرانی در طول این پروژه باید نسبت به اسلام، ایران، نظام، رهبران و دیگر قومیت ها احساس نفرت و شرمندگی کنند. آن ها باید از مسلمان بودن و ایرانی بودن خود شرمنده و سرافکنده باشند تا از خواسته های خود از جمله هسته ای شدن دست بردارند.
 
نفرت از دین اسلام، ایران، نظام و رهبران با خرده گیری و مشکل تراشی و عیب گیری دنبال می شود. نفرت از همدیگر در قالب تمسخرهای قومیتی دنبال می شود. جهت گیری شبکه های ماهواره ای در سال های 85 و 86 به نحو محسوسی به سمت گسترش این نفرت ها چرخش پیدا می کند. تحریم های یک جانبه از سوی آمریکا علیه مقامات ایرانی به بهانه تکمیل قطعنامه های شورای امنیت اعلام شد. مداقه در شخصیت های تحریم شده (همچون فرماندهان سپاه که نه اموالی در خارج دارند و نه سفر خارجی می کنند) نشان می دهد که هدف از این تحریم ها چیزی جز تخریب و تشدید نفرت نیست. در واقع وقتی ویروس نفرت در جامعه ایرانی شیوع پیدا کرد، جامعه بیمار ایرانی توان پیگیری حقوق خود را ندارد.
این نوع بر استراتژی تفرقه و بیماری سیستم هدف استوار است به گونه ای که برای نیل به مقصود باید ایجاد بد بینی در تمامی شئونات یک کشور انجام شود.آنها برای از بین بردن جمهوری اسلامی متوسل به استراتژی آنفولانزای نیویورکی شدند. لذا راه حل ارائه شده در برابر ایران پاشاندن بذر نفرت در قلب مردم ایران توسط نیکلاس برنز در کنگره مطرح گردید که نام آنفولانزای نیویورکی به خود گرفت.
این استراتژی که اساس آن برتفرقه افکنی استواراست اهدافی را دنبال می کند که به شرح زیر است:
1.
نفرت مردم از مردم :یعنی مردم نسبت به هم احساس نفرت کنند واز در کنار هم بودن منزجر شوند.
2.
نفرت مردم از مسئولین:یعنی مردم از مسئولین به شدت ناراضی و امید به کار آمد بودن آنها را با خود به گور ببرند.
3.
نفرت مردم از اسلام
 4 .
نفرت مردم از حکومت
5.
نفرت مردم از ایرانی بودن خود ...که مثلا با ساخت فیلم 300 این نفرت را خواستند انجام دهند.
ما باید در مقابل این استراتژی ها خود را مجهز کنیم به ضد استراتژی ها.به طور کلی در مقابله با این استراتژی ما باید اتحاد و انسجام خود را بالا برده از رفتارها،گفتارها و عملکرد هایی که باعث سست شدن اتحاد و انسجام می شود دوری کنیم.
تهدید آمریکا و هم پیمانانش علیه جمهوری اسلامی ایران، به سه بخش تهدید نرم، نیمه سخت و سخت تفکیک می شود.
1- تهدید نرم:
تهدید در هر بعد و شکل، یک هدف اساسی را دنبال می کند؛ «تحمیل اراده بر حریف» . خواسته بنیادی در تحمیل اراده بر حریف، انجام رفتار مطلوب و مورد نظر کشور تهدیدکننده است. اگر قرار است بر «رفتار» حریف تاثیرگذاری شود، بهترین راه، تاثیرگذاری بر «افکار» اوست. تهدید نرم، دو «پیکارگاه» دارد، یکی قلب و دیگری مغز. تصرف «قلب ها و مغزها» و تصرف دل ها و ذهن ها هدف منازعات نرم Conflict Soft است.
یک بخش تاثیرگذاری بر افکار از طریق «باورسازی» و «الگوپردازی» است و بخش دیگر آن را «باورسوزی» تشکیل می دهد. در منازعه نرم آمریکا با ایران _ که برخوردی فرهنگی، روانی، رسانه ای است _ در سال های اخیر، باورسوزی، باورسازی و الگوپردازی همزمان اجرا می شود. آمریکا برای «تحمیل اراده خود بر ایران» چهار مسأله را به ترتیب دنبال می کند: بر هم زدن انسجام روانی، تعادل روانی، ثبات روانی و بقاء روانی کشور ایران.
یک قهرمان سنگین وزن ورزش کشتی یا مشت زنی یا وزنه برداری، در مواجهه تن به تن و فیزیکی، به سادگی از پای درنمی آید. اما اگر به همین فرد، به طور ناگهانی خبر ناگواری داده شود _ فرضاً خبر مرگ مادر وی- ممکن است دچار شوک روانی شده و به زانو درآید. در واقع همین فرد که از توانمندی جسمی مطلوبی برخوردار است، در اثر شنیدن خبر یک واقعه غیرمنتظره، «انسجام روانی» خود را از دست داده، «تعادل روانی» وی بر هم خورده و نقش زمین می شود. در ادامه، می توان انتظار بر هم خوردن «ثبات روانی» او، یا حتی نفی «بقاء روانی» وی، با یک شوک روانی و سکته را داشت.
الف- در مرحله اول، آمریکا، برهم زدن انسجام روانی سیاسی، تعادل روانی سیاسی، ثبات روانی سیاسی و بقاء روانی سیاسی ایرانیان را دنبال می کند.
ب- در مرحله دوم، آمریکا، برهم زدن انسجام روانی اقتصادی، تعادل روانی اقتصادی، ثبات روانی اقتصادی و بقاء روانی اقتصادی ایرانیان را پی گیری می کند.
پ- در مرحله سوم، آمریکا، برهم زدن انسجام روانی نظامی، تعادل روانی نظامی، ثبات روانی نظامی و بقاء روانی نظامی ایرانیان را تعقیب می نماید.
اختصاص 75 میلیون دلار از سوی دولت آمریکا در ماه های اخیر، به حوزه دیپلماسی عمومی و عملیات روانی برای تشدید منازعه نرم علیه جمهوری اسلامی در راستای تحقق مراحل سه گانه بالا و با هدف تصرف قلب ها و مغزها، از طریق رسانه ها، صورت گرفته است.
2- تهدید نیمه سخت:
ت- در مرحله چهارم، آمریکا، منازعه نیمه سخت Semi-Hard Conflict سیاسی را با محاصره سیاسی ایران، از طریق اعمال نفوذ بر مجامع جهانی مانند آژانس جهانی انرژی اتمی و شورای امنیت دنبال می نماید.
ث- در مرحله پنجم، آمریکا، منازعه نیمه سخت اقتصادی را با محاصره اقتصادی ایران، از طریق اعمال فشار بر کشورها، اتحادیه ها و مجامع جهانی تعقیب می کند.
3- تهدید سخت:
ج- در مرحله ششم، آمریکا، منازعه سخت Hard Conflict نظامی را با محاصره نظامی ایران، از طریق اشغال عراق و افغانستان و حضور در سایر کشورهای همسایه ایران پی گیری می نماید. آمریکا، امروز برای ایران یک دشمن همسایه است، نه یک حریف «فراقاره ای» .

 
8- استراتژی دایم پارادایم (همه جانبه نگر)
این استراتژی در چهار حوزه اقتصادی، سیاسی، نظامی و اطلاعاتی از سال 1387 علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران مطرح شده است.
 
صدور قطعنامه 1803 توسط شورای امنیت در تاریخ 3/3 /2008یکی از مهمترین گام های عملی کردن این دکترین بود. مضمون این قطعنامه تحریم های مالی و مسافرتی بود تا اصطلاحاً تحریم های موجود “فلج کننده” باشد.
علی‌رغم تلاش‌های صورت گرفته در حوزه سیاست خارجی و دیپلماتیک، کشور ایران از ثبات خوبی در بین کشورهای جهان برخوردار است و تلاش‌های خانم کلینتون برای دور کردن برخی کشورها همچون روسیه، چین و هند از ایران ناکام مانده است.
شاهکارهای اطلاعاتی که از سوی وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه صورت گرفت شاهدی بر این مدعاست. دستگیری سرکرده گروهک جند الشیطان، ناکامی گروهک پژاک، دستگیری چند جاسوس اسرائیلی و تسخیر پهپاد آمریکایی نمونه‌هایی است که نشان می‌دهد استراتژی دایم پارادایم در حوزه سیاست خارجی و دیپلماتیک ناکارآمد بوده است.
در حوزه نظامی نیز باوجود تهدیدهای دائمی آمریکا علیه ایران به همگان ثابت شده که ادعایی بیش نیست و در حال حاضر کشورمان جزء 5 کشور امن جهان از لحاظ ضریب امنیتی است.
این شکست‌ها باعث شد تا باراک اوباما به مقام معظم رهبری نامه بزند که این خود عقب نشینی فاحش از سوی غرب و آمریکاست. علاوه بر آن در نشست 1390استانبول حکم ولایت فقیه در رابطه با این‌که جمهوری اسلامی بدنبال سلاح اتمی نیست و در دکترین دفاعی ایران سلاح اتمی جایگاهی ندارد در نظام حقوق بین الملل مبنای تشخیص حقوقی قرار گرفت.
همواره در نظام حقوق بین الملل، مبنای تصمیم‌گیری‌ها، حق و حقوق کشورها در قانون اساسی و یا قوانین عمومی ترسیم شده و مجالس و پارلمان‌ها آن قانون را مبنا قرار دادند و نسبت به آن قوانین تصمیم‌ گرفته می‌شود. مثلاَ در زمینه پروتکل الحاقی می‌گفتند که باید مجلس ایران تصویب کند تا ما قبول کنیم. اما وقتی مقام معظم رهبری فرمودند که در دکترین دفاعی کشور سلاح اتمی هیچ جایگاهی ندارد، در اجلاس استانبول این نکته از سوی گروه 5+1 مورد توجه قرار گرفت و عملاَ معنایش این بود که حکم ولایت فقیه در طراز گزاره‌های قانونی در حقوق بین الملل مبنا قرار گرفته است.
در حوزه اقتصادی مدیریت ویژه مقام معظم رهبری این بوده است که شعارهایی که در چند سال اخیر اعلام شده،‌ رویکرد و ماهیت اقتصادی داشته‌اند. در علوم استراتژیک به این نوع تصمیم‌سازی ترنت گذاری گفته می‌شود. ترنت گذاری‌ها در افق‌های چند ساله صورت می‌گیرد و شعارهای سالی که مقام معظم رهبری تعیین می‌کند اصطلاحاَ ترنت گذاری و نوعی آماج گذاری است که در جهت‌گیری کلی یک کشور را معین می‌‌کند.
این که مقام معظم رهبری در چند سال اخیر دائما بر روی مقوله‌های اقتصادی، تلاش و تمرکز کشور را هدایت کردند ناظر بر این نکته است بوده که ما بایستی از جریان اقتصادی سلطه در جهان فاصله بگیریم و نوعی استقلال اقتصادی داشته باشیم.
از این‌رو که دشمن تلاش می‌کند ما را تحت فشار قرار بدهد و ما را در شرایطی ایزوله کند و بانک‌ها، صنایع، شخصیت‌های اقتصادی و صنعتی ما را تحریم کند و دانشمندان اتمی را ترور کند، رهبر معظم انقلاب در صدد هستند از این‌ تهدیدی که بوجود آمده فرصتی بیافرینند که این فرصت ایجاد یک نوع اعتماد به نفس ملی در عرصه‌های اقتصادی، ایجاد یک نوع رویکرد مردم به کالاهای داخلی، اعتماد به نفس در صنعت‌گر داخلی، بازتولید صنایع مورد نیاز مردم و از این جهت تهدیدی که صورت گرفته در حوزه اقتصادی و تحریم‌هایی شده در استراتژی دایم پارادایم که از قبل هم بوده ولی اخیراَ‌ شدت گرفته، با مدیریت مقام معظم رهبری نظام در پی تبدیل تهدیدها به نوعی فرصت برای کشور است.




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد مهدی ممشلی ( دوشنبه 93/11/20 :: ساعت 9:57 عصر )
»» دکترینهای امریکاه برعلیه ایران 5


 
 6- استراتژی قورباغه آب پز

قورباغه زنده را که میخواهى بپزى ان را مستقیما در اب جوش نمیشود انداخت چون قورباغه سریع از دیگ اب بیرون میجهد، اینست که قورباغه را از اول توى اب سرد میگذارى و بعد ارام ارام اب را به جوش میاورى تا ان لحظه برسد که قورباغه بیچاره متوجه شود توى دیگ اب و مشغول پخته شدن است انقدر دیر شده است که دیگر توان بیرون جهیدن را ندارد و مجبور است تسلیم سرنوشت شوم خودش بشود 0

 
فرانسوی ها، برای طبخ قورباغه، آن را کباب نمی کنند، بلکه آن را در دیگ مملو از آب سرد قرار داده و آن دیگ را روی آتش قرار می دهند. قورباغه، موجودی دوزیست و خونسرد است، این موجود، اگر یکباره به درون دیگ پر از آب جوش پرتاب شود، متوجه گرما شده و واکنش نشان می دهد. اما زمانی که درون دیگ آب سرد قرار داده می شود و آب درون دیگ به مرور به نقطه جوش می رسد؛ او خیلی دیر متوجه این تغییر دمای اطراف خود شده و بدین ترتیب زنده زنده، آب پز می شود!

یک مثال خوب و موفق این استراتژى هم ظاهرا صدام بود ، که مثل یک قورباغه خوب نشست توى دیگ دیپلماسى بین المللى که در طى یکى دو دهه ارام ارام گرم میشد تا بالاخره انچنان خودش را در تله جنگ با امریکا یافت که نه راه پس داشت و نه پیش .

این روند، آمریکا و متحدین اروپایی اش را به اتخاذ دکترین کلاسیک «قورباغه آب پز» در ابتدای بهمن ماه 1384 در مورد ایران تشویق نمود.

شانون، در مجله آمریکایی تایم می نویسد: «دیپلمات های آمریکا انگلیسفرانسه و آلمان، برای تحقق استراتژی قورباغه، به عنوان فشار آرام سه گام اوّل را مشخص نموده اند:

1- وارد آوردن فشار به ایران، برای اینکه به فعالیت های اتمی خود به صورت داوطلبانه خاتمه دهد.

2- در صورت مصالحه ناپذیری ایران، پس از 2 تا 3 ماه، این کشورها باید یک پیشنهاد قوی به شورای امنیت ارائه کنند.

3- و در گام سوم، گفتگو برای دریافت مجوز بلوکه حساب های دولت ایران، و سپس زمینه سازی برای مراحل بعدی.

در این میان، «رایس»، مأمور شده است که روسیه و چین را برای استراتژی قورباغه هماهنگ و همراه سازد. »

 
استراتژی قورباغه که در سال 2006 پیاده شد معطوف به نابودی ایران در فضای جهانی است. اجلاس اضطراری شورای حکام در تاریخ 15/11/84 و صدور نهمین قطعنامه و از همه مهمتر ارجاع پرونده هسته ای به شورای امنیت همگی در راستای دکترین مزبور صورت گرفته است. صدور شدیدترین قطعنامه های ضدایرانی شورای امنیت در تاریخ های 9/5/85 و 2/10/85 نیز در سایه بمباران تبلیغاتی موجود و تحت سفارش دکترین مذکور بوده است. پروژه ایران هراسی اگرچه پیشتر نیز وجود داشته اما در سطحی وسیع تر از این مقطع زمانی کلید می خورد. جهت گیری فیلم های هالیوودی نسبت به ایران شفاف تر و همراه با نفرت بیشتر می شود. درواقع در این استراتژی باید جهان پیرامون ایران بجوشد و ایران نیز به مرور می بایست آبپز گردد.

استراتژی قورباغه از عصر بوش پدر در مورد ایران دنبال می شود. پس از بوش پدر، با روی کار آمدن دموکرات ها، «بیل کلینتون» دکترین مهار دوجانبه ایران و عراق را در دستور کار خود قرار داد، که گام نخستین استراتژی قورباغه محسوب می شد. در سال 1376 «ال گور» معاون اوّل بیل کلینتون، در یک جلسه ی داخلی در پاسخ به پرسش چیستی طرح نهائی مشترک دموکرات ها و جمهوری خواهان در امریکا علیه ایران، اذعان نمود: ایران را اسکوئیز (Squeeze) می کنیم: ایران را چنان در آغوش می فشاریم تا از فرط محبّت نابود گردد. البتّه اینگونه نشد. ایران آن را خنثی نمود، و تاکنون غرب تنها به «محاصره» ی نظامی - اقتصادی دست یافته است. و محاصره با در آغوش گرفتن دو مقوله متفاوت است.

در تحلیل اتخاذ - یا طرح مجدد - دکترین قورباغه علیه ایران چند نکته وجود دارد:

الف- اتخاذ دکترین قورباغه علیه ایران، به معنی شکست - یا کنار نهادن - دکترین شوک و بهت (Shock and Awe) است. دکترین شوک و بهت از مطرح ترین استراتژی‌های غرب در تحقّق پروژه ی اصلاحات در خاورمیانه ی بزرگ است، و یکی از سناریوهای احتمالی و رزرو - ذخیره - علیه ایران محسوب می گردد.

با پذیرش استراتژی قورباغه، باید اذعان نمود که غرب دکترین شوک و بهت را در مورد ایران کنار نهاده است - و یا شاید برای فریب استراتژیکی، به کنار نهادن آن تظاهر می کند.

ب- اتخاذ استراتژی علیه هر کشور دیگری، در خلاء صورت نمی گیرد، از این رو باید واقعیت های صحنه را در نظر داشت؛ لذا هر استراتژی در سیاست بین الملل، مستلزم در نظر گرفتن هر دو سوی مناقشه است. در اتخاذ استراتژی قورباغه، غرب یکسوی این مناقشه است، و ایران، دیگر بازیگر صحنه است.

ملاحظات اساسی غرب در اتخاذ این استراتژی چه بوده است و با چه شناختی از درون ایران این استراتژی را اخذ کرده اند؟

استراتژی قورباغه، زمانی اخذ می شود که کشور هدف در تنظیم آستانه ی تحمل خود ضعف حسّ لامسه و «دمایش» نسبت به محیط پیرامونی و جهانی داشته باشد. تصور بیودکترین غرب از انطباق شرایط ایران با موجود رشد نیافته ای - از حیث آستانه ی تحمل دمایش - همچون قورباغه، قیاس مع الفارق است. حسّ لامسه ی ملّی برای سنجش دمایش، نیازمند سنسور (حساسه) هایی است. پرسش اوّل این است که این سنسورها چیستند؟ پاسخ در این است که این سنسورها، 70 میلیون سلّول مردمی هستند که در 27 سال گذشته میزان الحراره ی اقدامات ملّی در واکنش به دشمنی های غرب بوده اند. و پرسش دوم اینکه این سنسورها چه چیزی را بایستی دریافت کنند؟ پاسخ اینکه این سنسورها باید دمای محیط جهانی اطراف ایران را دریافت کرده و سپس نسبت به آن واکنش صورت دهند.

رصد موارد کوتاه و بلند مدت در صحنه ی بین الملل، برای تبیین وضعیت دمای محیط اطراف جمهوری اسلامی، حکایت از ارزیابی غیر واقعی غرب برای اتخاذ استراتژی مزبور دارد:

1-
فلسطین اشغالی: در انتخابات اخیر، مردم فلسطین به حماس اقبال نموده، و بی توجهی آنان به تهدید و تطمیع امریکا و رژیم صهیونیستی در این خصوص، حکایت از شکست «نقشه ی راه» دارد. این در حالی است که شارون همچنان در اغماست.

2-
عراق اشغالی: شوک انتخابات عراق و پیروزی شیعیان، در محیط شبه دموکراسی خونین این کشور، در سایه ی یک دولت خاکستری و نیمه مخفی با 5000 نفر «راسپوتین - مأمور» در درون سفارت امریکا در بغداد. این در حالی است که با گذشت یک هزار روز از اشغال عراق، رقم عملیات چریکی اجرا شده در این کشور از مرز 6000 عملیات گذشت، که با احتساب 1000 عملیات چریکی در افغانستان در این مدت، می توان آن را نشانه ی آسیب پذیری جدی ماشین نظامی امریکا و انگلیس دانست.

3-
امریکای لاتین: در زیر گوش ایالات متحده و در محدوده ی سرزمینی دکترین «جیمز مونروئه»، فیدل کاسترو تکثیر می شود؛ ونزوئلای چاوز و بولیوی مورالس، فرزندان معنوی کوبای کاسترو هستند در حالی که امریکا مرگ او را انتظار می کشد. دموکراسی هرچه خالص تر و انتخابات هرچه دموکرات تر، زیان غرب از آن بیشتر.
4-
کره شمالی: در روز جمعه 7 بهمن 84 این کشور اعلام کرد تا زمان رفع کامل تحریم ها، هر نوع مذاکره را با امریکا قطع می کند. این موضوع، به معنی شکست دکترین قورباغه - که از قضا، پس از مطرح شدن محور شرارت در زمستان 1380، این استراتژی برای مقابله با کره شمالی اتخاذ شد - ارزیابی می شود.
5-
سوریه: اتخاذ دکترین شوک و بهت علیه سوریه، که با شوک حاصل از ترور مشکوک «رفیق حریری» آغاز شد، هنوز برای غرب دستاورد چشمگیری نداشته است و اگر مقاومت سوریه ادامه یابد، قطعاً این دکترین شکست خواهد خورد.
6-
هند و پاکستان: این دو کشور همچنان برای انتقال خط لوله ی گاز ایران به هند با امریکا در کشمکش هستند.
7-
اروپا:
-
بحران انرژی: با پیدایش بحران انتقال گاز روسیه به اروپا، گرجستان، اتریش، مجارستان، بلغارستان، و ... اعلام نمودند که در صدد ایجاد و بهره گیری از خط لوله ی گاز ایران به اروپا هستند. وابستگی به ایران در جهان روزافزون است.
-
بحران اجتماعی: فقر، تبعیض و خشونت در غرب همچون دمل چرکی سر باز نموده است. اغتشاشات خیابانی فرانسه، که در طول 24 روز ناآرامی، 10200 خودروی سوخته بر دامن دولت مردان این کشور نهاد، نشان از برملا شدن شکاف عظیم اجتماعی موجود در اروپا دارد.
-
بحران اخلاقی: که با تهدید علنی اتمی جهان غیر غربی، توسط «ژاک شیراک»، با اعلام دکترین جدید انهدام سریع هسته ای فرانسه، نمایان شد.
8-
غرب:
-
وابستگی روزافزون غرب به انرژی.
-
گسترش روزافزون نظامی گری در غرب.
-
کاهش مستمر مقبولیت و مشروعیت بوش و بلر در امریکا و انگلیس.
-
شکست پروژه ی انقلاب های مخملی و رنگارنگ: شکست انقلاب سبز (زیتون) در لبنان و انقلاب صورتی در ایران.
-
تنگنای غرب در برملا شدن پروژه ی قتل عام یهودیان در جنگ جهانی دوم توسط مسیحیان آلمان یا یکی از ایدئولوژی های برآمده از مدرنیته - ایدئولوژی نازیسم.
9-
جمهوری اسلامی ایران: شوک حاصل از انتخابات نهمین دوره‌ی ریاست جمهوری در ایران که برخلاف علایق و پیش بینی های غرب بود.
10-
کشف و دریافت «بلوف کبود» در سیاست امریکا. واقعیت دریافتی این است که امریکا وقتی خود را قادر به انجام عملی ببیند، تمامی معادلات و قوانین بین المللی را نادیده گرفته و به اقدام دست می زند. نمونه ی بارز آن اشغال غیر قانونی عراق است که بدون هماهنگی با شورای امنیت سازمان ملل صورت پذیرفت. لذا فشار امریکا بر آژانس بین المللی انرژی اتمی، به منظور پرونده سازی برای ایران و ارجاع آن به شورای امنیت سازمان ملل، در جهت گرفتن مجوز محاصره ی اقتصادی، تحریم نفتی، و یا حتی مجوز اقدام نظامی علیه ایران، بیشتر یک ترفند روانی - دیپلماتیک است.
11-
وضعیت بغرنج انرژی بگونه ای است که اقتصاد جهانی به شیوه های مختلف، عدم تحمل خود از ارتقاء چند صد دلاری قیمت نفت در صورت بروز هر نوع وضعیت حادّ اقتصادی یا نظامی میان امریکا و ایران را اعلام نموده است.
12-
واکنش گسترده ی جهان اسلام پس از توهین نشریات اروپائی به ساحت مقدس پیامبر اکرم(ص)، که ظهور و بروز نفرت و انزجار یکپارچه ی مسلمین از غرب را به نمایش گذاشت.
ج- اما پاسخ ایران به استراتژی قورباغه چه می تواند باشد؟ ساده ترین راه، حمله به استراتژی حریف است:
1-
دکترین قورباغه، همچون دکترین های قبلی غرب علیه ایران، یک استراتژی توهین آمیز است. با پای فشاری بر «چیکن استراتژی» می توان بر روش عزّت مند موازنه ی استراتژی ها تأکید و تکیه نمود.
2-
صرفنظر از قابلیت های ممتاز چیکن استراتژی، در تعامل و تبدیل استراتژی غرب، می توان استراتژی کلاسیک «ققنوس» را جایگزین استراتژی قورباغه نمود. در این خصوص، طراحی دکترین «بینی نمرود» برای استراتژی «گلستان آتش ابراهیم» خنثی کننده ی استراتژی قورباغه خواهد بود.
3-
در نهایت، آنچه کمتر در نزد اصحاب رسانه ها و افکار عمومی مورد توجه واقع شده است، مسأله ی خنثی سازی، ناکارآمدی و بی اثری دسته ای از دکترین های شناخته شده و معتبر از سوی غرب در تقابل با ایران است. وضعیت ناکامی و تنگنای استراتژیست های امریکائی، برای طراحی یک استراتژی کارآمد و مؤثر در برابر ایران، برای اوّلین بار عجز دستگاه های تصمیم سازی و مراکز تحقیقات استراتژیک غرب را هویدا ساخته است.




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد مهدی ممشلی ( دوشنبه 93/11/20 :: ساعت 9:56 عصر )
»» دکترینهای امریکا برعلیه ایران 4


 5- چیکن استراتژی یا بازی بزدل

چیکن استراتژی، در بیو دکترین، از جرأت و جربزه مرغ نشأت گرفته است. در ادبیات انگلیسی، جربزه مرغ، معادل با «بزدل» در ادبیات فارسی است.

در قرن ،19 نزاع حیثیتی متداول در غرب، «دوئل» بود: دو طرف دعوا، در حالی که اسلحه در دست داشتند، به یکدیگر پشت نموده و با شمارش داور گام برداشته و در نهایت به سوی یکدیگر برگشته و شلیک می نمودند. طبیعتاً و عموماً، کسی که سریعتر ماشه را چکانده بود، و تیرش به خطا نرفته بود، پیروز دوئل محسوب می گشت.

در نیم قرن گذشته ،با توسعه و ارتقاء فنی اتومبیل، رانندگی با خودرو، جای دوئل با اسلحه را گرفت. این رسم، بویژه در میان جوانان آمریکایی، جایگزین نزاع حیثیتی دوئل گردید. شیوه «بازی چیکن» از این قرار است:

دو جوان که مسأله ای حیثیتی میان آنها وجود دارد، برای حفظ یا اعاده حیثیت خود، به بازی چیکن متوسل می شوند.

در انتهای شب، در زیر نور چراغ های یک خیابان باریک، در درون اتومبیل خود، در دو سر خیابان به فاصله یک کیلومتر، رو در روی یکدیگر قرار می گیرند. هر یک از دو اتومبیل، بایستی چرخ های سمت راست خود را، در بخش راست خط سفید وسط خیابان و چرخ های سمت چپ را، در بخش چپ خط سفید قرار دهند، به گونه ای که خط وسط کاپوت اتومبیل، با خط سفید وسط خیابان، منطبق باشد.

در مقابل دیدگان تماشاچیان، داور، شروع بازی چیکن را اعلام، و هر دو اتومبیل، با سرعت به سمت یکدیگر حرکت نموده و با نیّت ترساندن حریف و وادار ساختن او به خالی کردن صحنه و انحراف از مسیر، از ترس تبعات و پیامدهای برخورد شاخ به شاخ با یکدیگر، هر لحظه به شتاب خود می افزایند.

اگر راننده ای بترسد و از روبروی حریف خود کنار برود، میدان را واگذار نموده و در واقع بازی را باخته است.

ترفندهای گوناگون روانی و فیزیکی، برای وادار نمودن حریف به کنار رفتن از رویارویی و برخورد، شامل موارد زیر می شود:

یک راننده، در اولین اقدام، هنگام نشستن پشت فرمان، به چشمان خود عینک آفتابی می زند. پیام این حرکت برای راننده حریف این است که در این تاریکی شب، من حتی نیاز به دیدن ندارم؛ مستقیم می رانم، پس بهتر است که از مقابل اتومبیل من کنار بروی.

در اقدام دوم، راننده مزبور، بطری ویسکی خود را به بیرون از اتومبیل پرتاب می کند، تا راننده حریف بداند که او غیر از اینکه عینک آفتابی زده است تا جایی را نبیند، ضمناً مست و لایعقل نیز هست. لذا امکان تعقل و ترس ندارد و کنار نخواهد رفت.

در این مدت با بوق های ممتد و چراغ زدن مستمر، با صوت و نور، وضعیت روانی حریف را به هم می ریزد. پیام بازی مستمر نور چراغ و بوق های ممتد این است که هر چه سریعتر از سر راه من کنار برو، «تردد در این مسیر فقط حق من است

در اقدام چهارم، این راننده، «فرمان» اتومبیل را از جای آن درآورده و بگونه ای که حریف ببیند، از اتومبیل به بیرون پرتاب می کند. حالا راننده حریف باید تکلیف خود را روشن کند: راننده اتومبیل مقابل، فقط خود را بر حق می داند، در تاریکی عینک آفتابی زده و مست است، ضمناً اتومبیل او حتی «فرمان» برای کنار کشیدن ندارد. لحظه به لحظه کار برای راننده اتومبیل روبرو دشوارتر می شود.

سناریو چیکن

در این سناریو، دو جوان راننده فرضی، تنها از روی «لج» به تقابل و رویارویی با یکدیگر می پردازند. برای این دو، بازی چیکن، محمل لجبازی است. با توجه به اینکه هر دو طرف «آگاهانه» به بازی چیکن اقدام می کنند، چنانچه «عقلانیت» بر صحنه حاکم شود، این بازی می تواند «اجتناب پذیر» گردد.

احتمالات در چیکن استراتژی

1- برخورد: زمانی که هیچ یک از طرفین حاضر به برگشت از موضع خود نباشد، احتمال تصادف و «برخورد» مطرح خواهد بود.

2- عبور: زمانی که یکی از طرفین، موضع خود را تعدیل کند، در آخرین لحظه، از مقابل حریف کنار رفته و در نتیجه طرفین از کنار هم «عبور» می کنند.

3- توقف: زمانی که هر دو طرف، در آخرین لحظه، موضع خود را تعدیل کنند و ترمز نمایند، هر دو اتومبیل سپر به سپر، رودروی یکدیگر «توقف» می کنند.

4- عقب نشینی: زمانی که یکی از طرفین، از موضع خود برگشته، اما به دلیل باریکی گذرگاه امکان کنار رفتن از مقابل حریف و عبور را نداشته باشد، ابتدا توقف نموده، و برای اجتناب از برخورد، اتومبیل خود را در وضعیت «دنده عقب» قرار داده و با سرعت «عقب روی» و «عقب نشینی» می کند. چیکن استراتژی، برای آمریکا یک دکترین در سطح عملیاتی و برای ایران یک دکترین در سطح استراتژیکی است.

نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایران در سوم تیرماه1384 جولای 2004 نه تنها شکست دکترین شوک و بهت به ویژه در تحقق انقلاب صورت را در پی داشت، بلکه با روی کار آمدن دولت نهم، رویکرد اقتدارگرا از سوی ایران، جایگزین رویکرد انفعالی پیشین شد.

در بازی چیکن دو اتومبیل، با سرعت به سمت یکدیگر حرکت نموده و با نیّت ترساندن حریف و وادار ساختن او به خالی کردن صحنه و انحراف از مسیر، از ترس تبعات و پیامدهای برخورد شاخ به شاخ با یکدیگر، هر لحظه به شتاب خود می افزایند. اگر راننده ای بترسد و از روبروی حریف خود کنار برود، میدان را واگذار نموده و در واقع بازی را باخته است.

این دکترین بلافاصله بعد از روی کار آمدن دولت اصول گرا طراحی شد. در این استراتژی که از گسترده ترین دکترین های اتخاذ شده بود، فرض بر این است که هر دو بازیگر (ایران و آمریکا) از همدیگر می خواهند که به خواسته های طرف مقابل تن دهند. اما هیچ یک از بازیگران از خواسته های خود کوتاه نمی آیند. گفت وگوهای دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی در تاریخ 4/6/84 و تاکیدات جدی بر عزم ایران در استیفای حقوق هسته ای خود، قطعنامه هشتم شورای حکام در تاریخ 3/7/84  و تصویب قانون لغو همکاری ها با آژانس در صورت ارجاع پرونده به شورای امنیت در تاریخ 1/9/84  همگی ارکان و پیش فرض های این استراتژی در ایستادگی متقابل دوطرف در خواسته های خود هستند. این استراتژی بیانگر نوعی اقتدار و عدم عقب نشینی برای هر دو طرف است.

چیکن استراتژی یکی از نظریه های بازی محسوب می شود که طرفین در آن مبتنی بر سود و زیان رفتار می کنند. ویژگی این استراتژی ضریب ریسک بالا و ضریب موفقیت بالاست. هر دو طرف آماده پرداختن هزینه تقابل هستند. حتی اگر هزینه در حد یک جنگ تمام عیار باشد. چیکن بیشترین احتمال برخورد را در ذات خود دارد و ویژگی اصلی آن در بالا بردن مستمر هزینه برخورد و تصادف از سوی طرفین است. رزمایش های بی شمار ایران و آمریکا در اواخر سال 84 و اوایل سال 85حکایت از آمادگی طرفین برای ایستادن بر موضع خود به هر قیمتی دارد.

آغاز دوره‌ی چیکن استراتژی از سوی ایران و آمریکا در سال 2005 به این معنا بود که هر دو طرف آماده‌ی پرداختن هزینه‌ی تقابل هستند، حتی اگر این هزینه، در حد یک جنگ تمام‌عیار باشد. ویژگی استراتژی چیکن، در بالا بردن مستمر هزینه‌ی برخورد و تصادف از سوی طرفین است.

با مطرح شدن چیکن استراتژی در پنج سال گذشته، همواره امکان برخورد نظامی وجود داشته است، اما چون هزینه‌ی برخورد روز به روز بالا می‌رود، این امکان، دچار نوسان می‌شود. دوره‌ی چیکن استراتژی آمریکا و شوروی در بحران موشکی 1962 کوبا دو ماه طول کشید تا هر دو طرف عقب نشستند. سال‌ها بعد رابرت مک نامارا گفت اگر در آن بحران جنگ شروع می‌شد، برآورد این بود که بیش از دویست میلیون نفر کشته می‌شدند. اکنون دوره‌ی چیکن استراتژی آمریکا و ایران در پرونده‌ی هسته‌ای، به مرز پنج سالگی نزدیک می‌شود، یعنی طولانی‌ترین دوره‌ی رویارویی در تاریخ استراتژی چیکن.

جورج دبلیو بوش در سال‌های آخر حکومت خود اعلام کرد: «با این وصف برخورد میان آمریکا و ایران، جنگ جهانی سوم خواهد بود

هر نوع درگیری نظامی میان آمریکا و ایران، به سرعت به بیش از 18 کشور تسری پیدا می‌کند. زیرا وقتی دو غول در اتاق کوچکی کشتی می‌گیرند، موجودات کوچک اطراف آنها، زیر دست و پا قرار می‌گیرند.

ایران چیکن استراتژی را پذیرفت. این نخستین باری بود که ایالات متحده متوجه احاطه حریف، به قواعد بازیهای دو و چند طرفه استرتژیک گردید: در مقابل دکترینهای توهین آمیز و مبتنی بر نگاه از بالا هویچ و چماق، پلیس خوب وبد، مکانیسم ماشه، شوک و بهت اکنون آمریکاخود راباحریف در«توازن استراتژیها- نه توازن استراتژیکی» می دید،زیرا «چیکن استراتژی» دکترینی از موضع «هم طرازی» است،که در آن هیچیک از طرفین نمیتواند نگاه از بالا داشته باشد.این روند، آمریکا و متحدین اروپایی اش را ناگزیر به اتخاذ دکترین کلاسیک «قورباغه آب پز» در ابتدای نوامبر 2005 در خصوص ایران نمود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد مهدی ممشلی ( دوشنبه 93/11/20 :: ساعت 9:55 عصر )
»» دکترینهای امریکا برعلیه ایران 3


 4- استراتژی شوک و بهت

شوک و بهت، یک اصطلاح تاکتیکی نظامی است که اصطلاحاً «غلبه سریع» نامیده می شود. اساس این تاکتیک، مبتنی است بر گیجی قطعی نیروهای حریف مقابل که بر این اساس، می شود پیروزی های آسانی را به دست آورد!! درست مثل کسی که وقتی تصادف می کند، تا لحظاتی گیج و البته بهت زده است و اگر یک دزد همان لحظه بخواهد کیف یا جیبش را بزند، راحت ترین کار ممکن را پیش رو دارد!!! بر مبنای این تاکتیک، باید به دشمن جوری ضربه زد که فلج شود و نتواند دفاع مناسبی را در پیش بگیرد.

وقتی به یک موجود زنده شوک _ به ویژه شوک روانی _ وارد شود، آن موجود، دوره ای از بهت را سپری خواهد نمود. هرقدر شوک قوی تر، طبیعتاً دوره بهت طولانی تر خواهد بود. بخش اول این دکترین را چگونگی وارد آوردن شوک دربرمی گیرد. در پائیز 1383 اکتبر 2004 آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان، به دکترین قدیمی شوک و بهت علیه ایران روی آوردند:

 
آمریکا و هم پیمانانش، به شوک از درون ایران، بیش از شوک از بیرون تمایل نشان دادند. به طور مشخص، در بحث شوک از درون، دو گزینه را مورد نظر داشتند: شوک انقلابی ناشی از یک اغتشاش گسترده در سطح کشور ایران، و دیگری شوک دموکراتیک، ناشی از تحقق یک انقلاب مخملین، مانند آنچه در گرجستان و اوکراین رخ داد. گزینه اغتشاش گسترده داخلی محتمل و قریب الوقوع نبود، اما از آنجا که تا انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری ایران چند ماه بیشتر نمانده بود، فرض سران کاخ سفید بر تحقق «انقلاب صورتی» در روزهای انتخابات مزبور بود. تبلیغات گسترده و فضاسازی برای کشاندن مردم ایران به خیابان ها، توأم با تحصن و تحریم انتخابات، خط مشی غرب بود.

سرمایه گذاری بر شبکه های NGO داخلی مبتنی بر الگوی عمل «جورج سوروس» در اوکراین، غرب را به این باور رسانده بود که انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری، تبدیل به یک «شوک» برای ایران می شود. اما این برآورد غرب به شکست انجامید و در واقع روند و نتیجه انتخابات و بی اعتنایی مردم ایران به تبلیغات غرب، نوعی «شوک» برای آمریکا محسوب گردید نه ایران.

بخش دوم این دکترین را ارزیابی ابعاد «بهت» پس از شوک و برآورد دوره ماندگاری آن بهت و چگونگی بهره برداری بهینه از آن، دربرمی گیرد.

از آنجا که آمریکا، موفق به وارد آوردن شوک _ از درون یا بیرون _ به ایران نشد، لذا «بهتی» پدید نیامد که بتواند از آن بهره برداری کند. سرنوشت محتوم این دکترین نیز شکست بود.

شوک و بهت درسال 2005 به صورت مشترک برای ایران و سوریه (با شوک حاصل از ترور مشکوک «رفیق حریری») به منظور خارج کردن سوریه از شطرنج سیاست لبنان و اخلال در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 ایران طراحی شد تا در مورد ایران یک تیر و چند نشان باشد؛ هم انتخابات که بالقوه برای نظام فرصت است به تهدید تبدیل می شود و هم موضوع هسته ای ایران که هنوز در دوران تعلیق است به سرانجام خود می رسد. پافشاری دولت منتخب بر از سرگیری فعالیت های اصفهان از یک سو و بصیرت رهبری، ملت، و خواص حاضر در انتخابات 84 از سویی دیگر، عوامل خنثی کننده این استراتژی بودند. تصور این که واکنش کاندیدای شکست خورده سال84 در دور دوم انتخابات، همانند نمونه مشابه سال 88 باشد کافی است تا دریابیم کشور از چه تنگنایی به سلامت عبور کرده است. هر چهار استراتژی ذکر شده به نوعی با توهین و تحقیر نسبت به ملت ایران ملازم بود.




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد مهدی ممشلی ( دوشنبه 93/11/20 :: ساعت 9:53 عصر )
»» دکترین یا استراتژی چیست؟2

دکترین  : به نظریه، اصول عقیده، آیین، مکتب یا قواعد بنیادین معتبری گفته می شود که هدایت کننده اقدام در پشتیبانی از سیاستها و برنامه ها در جهت تامین اهداف بوده و به کاربردن آنها مستلزم درک مقتضیات و تصمیم گیری صحیح و منطقی می باشد.

 
این نوشته به معرفی دکترین ها و استراتژی های غرب در مقابل جمهوری اسلامی ایران به صورت اجمالی پرداخته است.


1- استراتژی هویج و چماق

با طرح محور شرارت از سوی رئیس جمهور آمریکا، دکترین هویج و چماق، همزمان علیه عراق و ایران مطرح شد. مبتنی بر این دکترین، کشور هدف، همچون اسب «وحشی» است که باید «رام» شود. به هنگام گرسنگی اسب وحشی در بند، او را تطمیع نموده و به او «هویج» می دهند. اما با هربار که آن اسب، بخشی از هویج را می خورد، یک ضربه شلاق یا چماق بر سر او فرود می آید. تکرار این روند تطمیع با هویج و تهدید با چماق، تا زمان «رام» شدن آن اسب ادامه می یابد: تا زمانی که «زین» را بر پشت خود بپذیرد و «سواری» بدهد. این دکترین در مورد عراق صدام حسین در کمتر از چهارده ماه به نتیجه نشست، اما در مورد ایران مؤثر واقع نشد. چماق در دست آمریکا و اسرائیل و هویج در کف اتحادیه اروپا خشکید.

در استراتژی هویج و چماق فرض بر این بود که ایران به مثابه یک اسب وحشی است که باید رام غرب شود. در این فرآیند انگلیس، آلمان و فرانسه هویج را به دست می گیرند و آمریکا و اسرائیل چماق را. هویج عبارت است از امتیازاتی که این سه کشور پیشنهاد می دهند و چماق نیز ضرباتی است که آمریکا پس از جذب ایران به این امتیازات بر سر ایران می کوبد. به عنوان مثال می توان به وقایع سال 82 در موضوع هسته ای اشاره کرد. در تاریخ 29/7/82 تفاهم نامه سعدآباد بین ایران و 3 کشور اروپایی امضا شد که در آن ایران برای حل وفصل موضوع هسته ای خود به پذیرش پروتکل الحاقی ترغیب شده بود. در همین راستا در تاریخ 19/8/82 پروتکل الحاقی توسط ایران پذیرفته شد. اگر تا به اینجا را با دکترین هویج منطبق کنیم، صدور قطعنامه های دوم و سوم شورای حکام در تاریخ های 25/9/82 و 25/12/82 با محوریت آمریکا چماق هایی بود که باید بر سر ایران فرو می آمد. می بینیم که غرب برای اعمال بخش دوم طرح خود یعنی چماق بیشتر از یک ماه صبر نمی کند.

2- استراتژی پلیس خوب، پلیس بد

با شکست دکترین هویج و چماق، رویکرد غرب تلطیف شد و لعاب قانون به خود گرفت: یک قانون جهانی وجود دارد که ضابط آن «واحد پلیس جهانی» است که اتفاقاً همه اعضای آن کشورهای غربی هستند.

این «کلانتری» جهانی، دو نوع پلیس دارد؛ پلیس خوب و پلیس بد. انگلیس، فرانسه و آلمان، به عنوان پلیس های خوب، در سر «گردنه» گذرگاه جهانی، جلوی اتومبیل ایران را گرفته و تقاضای نامشروع «تعلیق» بدون مدت تحقیقات و فعالیت های تکنولوژیک هسته ای ایران را ارائه نمودند. هشدار آنها این بود: توصیه ما این است که به خواسته های ما تن دهید، در غیر این صورت دو پلیس بد _ آمریکا و اسرائیل _ تا لحظاتی دیگر آژیرکشان سر می رسند و این «خواسته ها» را به زور به شما تحمیل می کنند.

پلیس خوب، پلیس بد در سال 2004 فرآیند بعدی بود. در این طرح که می توان آن را به نوعی تکامل یافته دکترین قبلی دانست، دنیا به مثابه دهکده ای است که چند کشور غربی ژاندارم آن هستند. در این میان 3 کشور اروپایی پلیس خوب و آمریکا پلیس بد است. ایران بهتر است که قضیه پرونده هسته ای خود را با پلیس های خوب به پایان ببرد و با خواسته های این سه کشور اروپایی مبنی بر تعلیق کلیه فعالیت های هسته ای موافقت کند. تاکید مفرط مذاکره کنندگان اروپایی در مذاکرات 25/8/83 پاریس بر تعلیق گسترده فعالیت های هسته ای گواه این است که آن ها نقش پلیس خوب را به خوبی ایفا کرده اند. متعاقب موافقت نامه پاریس در تاریخ 2/9/83 تاسیسات UCF اصفهان تعلیق شد. ضمن این که سال 83 بیشترین فراوانی سفر مدیر کل آژانس به ایران را به خود اختصاص داده که بی ارتباط با دکترین پلیس خوب نیست.

3- استراتژی مکانیسم ماشه

با شکست نمایش پلیس خوب، پلیس بد، چهار کشور معارض یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان، خط قرمزی را تعیین نموده و مبتنی بر آن «مکانیسم ماشه» را تعریف کردند: اگر به خواسته های ما تن ندهید، به طور اتوماتیک «ماشه» اسلحه ضابطین قانون جهانی چکانده شده و پرونده شما به شورای امنیت رفته و ... .  با عدم موفقیت ارسال پرونده ایران به شورای امنیت، این دکترین نیز در پائیز 1383ابتدای 2004 به شکست انجامید.

اواخر سال 2004 و اوایل سال 2005 سال اعمال استراتژی مکانیسم ماشه بود. بر این اساس ایران یا باید خواسته های غرب را برآورده سازد یا اینکه آمریکا به طرف ایران شلیک خواهد کرد. ایران محور شرارت نامیده می شود و در همین راستا تهدیدها به حمله نظامی در سال 83 شدت می گیرد. مروری بر سیاست رسانه های غربی نیز هماهنگی در قوت احتمال حمله نظامی به ایران را ثابت می کند. مجموعه نظام سلطه این گونه نشان می دهد که غرب دست به ماشه منتظر جواب ایران در برابر خواسته های آن ها است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد مهدی ممشلی ( دوشنبه 93/11/20 :: ساعت 9:51 عصر )
»» دکترین ها و استراتژی های غرب در مقابل ایران 1

جمهوری اسلامی ایران در زمان کنونی مهمترین دشمن ایدئولوژیک غرب و به خصوص آمریکا محسوب می شود. از آن روست که از بدو انقلاب اسلامی در فازهای متعدد برای نابودی آن از سوی آمریکا هزینه شده است. آگاهی از این برنامه ها برابر است با آگاهی از دشمنی های دشمن. موضوع هسته ای ایران در سال های اخیر به خط مقدم نبرد نرم ایران و غرب تبدیل شده است .
اهمیت مسأله زمانی هویدا می شود که بدانیم آمریکا در مواجهه با شوروی درطول جنگ سرد، از سال 1945 تا1990، بمدت45 سال،تنها سه دکترین عملیاتی در دستور کار داشت: دکترین «تلافی بزرگ»، «واکنش منعطف» و «انهدام حتمی متقابل» (ضد نیرو). اما بر روی ایران در 10 سال اخیر از 11 سپتامبر 2001 تا 2011، حدود 11 دکترین و استراتژی آزمایش کرده است. پس آمریکا در برابر ابرقدرتی مثل شوروی،  بطور متوسط هر پانزده سال؛ یک دکترین!! و در برابر ایران تقریباً هر سال؛ یک دکترین!! به اجرا گذاشته و البته در همه آنها، کمابیش شکست خورده و ناموفق بوده است.

یازده استراتژی: از سال 2001، به ترتیب «هویج و چماق» (2002)- پلیس خوب، پلیس بد (2003)- مکانیسم ماشه (2004)- شوک و بهت (2005)- چیکن استراتژی (2005)- استراتژی قورباغه (2006)- آنفلانزای نیویورکی (2007)- استراتژی دایم پارادایم (2008)- هویج سمی (2008)- آژاکس 2 (2009)- مده آ (2010).

این نکته اثبات می کند که حل و فصل موضوع هسته ای ایران برای غرب، پیچیده تر، پرهزینه تر و طاقت فرساتر از فروپاشی شوروی شده است.

غرب دائماً در حال تغییر تاکتیک و استراتژی است و جواب استراتژی را باید با استراتژی داد و به استراتژی دشمن حمله کرد. در این نوشتار به شکلی گذرا بر راهبردهای اتخاذ شده جهان غرب علیه جمهوری اسلامی ایران مروری خواهیم داشت.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد مهدی ممشلی ( دوشنبه 93/11/20 :: ساعت 9:47 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

انا قتیل العبرات « شاید این باشد که امام علیه السلام بفرمایندکه
قتیل العبره :
حقیقت عبودیت:
حقیقت عبودیت را باید در کنیه ی امام حسین علیه السلام جستجو کرد.
فرق عشق و هوس ( در امر ازدواج )
ویژگی های عرفان امام خمینی قدس سره،:
الزامات جهاد کبیر:
توجه :
اصطلاح جهاد کبیر در قرآن کریم :
شرائط تحقق جهاد کبیر کدام است؟
باز خوانی اندیشه های املم خمینی
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 17
>> بازدید دیروز: 1
>> مجموع بازدیدها: 28532
» درباره من

مدینه العلم(سیاسی . اعتقادی . فرهنگی )

» پیوندهای روزانه

سیاسی فرهنگی [1]
[آرشیو(1)]

» آرشیو مطالب
فروردین 91
اردیبهشت 91
بهمن 92
اردیبهشت 93
تیر 93
شهریور 93
بهمن 93
اسفند 93
آذر 94
دی 94
مهر 95
تیر 96
مرداد 96
آذر 96
تیر 97

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب